آیدین آغداشلو ایران را ترک می‌کند

12 آذر 1393 ساعت 17:54

آیدین آغداشلو می‌گوید این‌روزها خیلی خسته و افسرده است. او قصد مهاجرت دارد و در تصمیمش جدی است. چمدانش را بسته و به‌زودی ایران را ترک می‌کند.


آیدین آغداشلو می‌گوید این‌روزها خیلی خسته و افسرده است. او قصد مهاجرت دارد و در تصمیمش جدی است. چمدانش را بسته و به‌زودی ایران را ترک می‌کند. به‌گفته‌ی خودش در سخت‌ترین شرایط در ایران مانده بود، اما حالا وقت رفتن است.

تحریرنو: آیدین آغداشلو نقاش سرشناس و صاحب‌سبک ایرانی می‌گوید در تمامی برهه‌های مختلف زندگی‌اش، از جنگ، بی‌پولی، بی‌کاری تا موارد دیگر در ایران مانده و هیچ‌گاه به فکر ترک وطن نبوده است.

او چندی پیش در حاشیه‌ی برگزاری نشست مطبوعاتی نمایشگاهش از عشق به میهنش گفت و این‌که هیچ‌وقت موافق ترک وطن نبوده است. او حالا نمایشگاهش در گالری اثر را آخرین نمایشگاه خود می‌داند و بعد از آن از ایران می‌رود.

آغداشلو قصد دارد ایران را به مقصد سرزمینی ترک کند که به افسردگی‌ها و خستگی‌هایش پایان می‌بخشد. او بخشی از این افسردگی‌ها و خستگی‌ها را ناشی از رفتن دوستانش از ایران می‌داند. آغداشلو کار زیاد را سبب خستگی‌ و بالا رفتن سن را دلیل بی‌حوصله بودن خود می‌داند.

او منبع افسردگی‌اش را کنش دولت‌ها نمی‌داند و خودش را ستایش شده‌ترین روشنفکر روزگار از جانب مردمی می‌داند که همیشه نان او را داده‌اند.

نقاش سرشناس ایرانی روشن نکرده که ایران را به‌طور موقت ترک می‌کند یا برای همیشه مهاجرت می‌کند. اما تصریح کرده است: "با رفتنم نمی‌خواهم دل کسی را بسوزانم و یا چیز خاصی بگویم. ما نباید خیلی به خود بنازیم. نبودن ما مانند برخاستن یک گنجشک از روی قله کوهی است که هیچ تکانی را به کوه نمی‌دهد. شاید در درازمدت جای خالی ما حس شود ولی هیچ چیزی از جایش تکان نمی‌خورد."

آغداشلو فکر می‌کند، وقت آن رسیده که در پارک بنشیند و به کبوتر‌ها و سنجاب‌ها غذا بدهد. وی با اشاره به غمی که ناشی از فکر مهاجرت است می‌گوید: "در سخت‌ترین مقاطع در ایران ماندم. چه در دوره‌ی جنگ، چه در دوره‌ی بی‌کاری و چه در دوره‌ی بی‌پولی و گمنامی. شاید به‌نوعی با مردم تصفیه‌ی حساب کرده باشم، اما در حال حاضر یک دوره افسردگی عمیق را سپری می‌کنم."

او با تمام غم و ناراحتی‌هایش از مردم تشکر می‌کند، دولت را مقصر نمی‌داند، از زندگیش راضی است اما فکر رفتن لحظه‌ای او را رها نمی‌کند. حیثیت حرفه‌ای‌اش را مدیون رسانه‌ها می‌داند.

رابطه‌ی نقاش با مردم و دولت‌ها

آغداشلو معتقد است در دولت‌های مختلف، مواضع متفاوتی نسبت به او و آثارش گرفته شده و می‌گوید: "در نهایت اما طوری کنار هم زندگی کردیم که به هر دو خوش بگذرد. برای من هیچ‌گاه برگزاری نمایشگاه و معرفی شدن اولویت نداشته و ندارد. این مردم بودند که نان من را دادند نه افراد پول‌دار."

آغداشلو را شاید بتوان تنها هنرمند هنرهای تجسمی در ایران دانست که مردم عادی هم او را در کوچه و خیابان به اسم و چهره می‌شناسند و به گرمی از او استقبال و یاد می‌کنند.

همین هنرمند معروف اما کم‌ترین تعداد برگزاری نمایشگاه را در طول ۴۰ سال فعالیت هنری‌اش داشته است. ۴ نمایشگاه حاصل کار هنرمندی ۷۵ ساله است که گاهی به شوخی می‌گوید "عمرم به اندازه‌ی مدرنیست‌های ایرانی است."

حسرتی در دل دارد اما طلب‌کارانه نیست. او می‌گوید: "کاش موزه‌ی هنرهای معاصر، آثاری را از دوره‌های مختلف کاری من جمع آوری می‌کرد."

آغداشلو در کنار آثار زیادی که کشیده‌، هشت‌جلد کتاب از نقد‌هایش را به‌هم‌راه سه‌جلد کتاب از آثارش به‌چاپ رسانده است. در بخش‌های مختلف هنری همیشه فعال بوده و سخنرانی‌های بسیاری را انجام داده اما حالا به‌نظرش وقت رفتن فرا رسیده است.

او در پاسخ به پرسشی در مورد استقلال کاری‌اش می‌گوید: "مستقل ماندن بسیار دشوار است. این حس مانند ماندن در یک دوزخ بود، ولی من تلاش کردم تا معنای خودم را در این میان حفظ کنم و در سیلاب جریانات مختلف خودم را‌‌رها نکنم."

برای آغداشلو پس از ۶۰ سال نقاشی، حتی یک نوبت نمایش آثارش در حوزه هنرهای معاصر نیز فراهم نشد، چه رسد به قدردانی منزلت ‌و جای‌گاه هنری‌اش که در سراسر جهان خریدار دارد. اتفاقی که حتی می‌تواند به ناامیدی هنرمندان جوان منجر شود.

با این وجود بدون آن‌که خم به ابر بیاورد می‌گوید: "همیشه مدیون کسانی هستم که لطف بدون منت بر من دارند."

می‌گویند آغداشلو پیش از رفتن، قلم ‌بر زمین خواهد گذاشت و تا اطلاع بعدی دیگر اثری خلق نخواهد کرد. تصمیمی است که گویا به زبان نمی‌آورد اما دوستانی را مطلع کرده است.

"خاطرات انهدام" آخرین نمایشگاهی بود که آیدین آغداشلو در ایران برپا کرده است. او اعتقاد دارد " وقتی یک نقاشی مهم مچاله می‌شود، اتفاقی بسیار مهم برای تاریخ است". او سئوالی بی‌پاسخ را در آثارش می‌بیند که به گفته خودش گاهی جواب آن را فقط خداوند می‌داند و معتقد است با عقل و خرد نمی‌شود به آن سئوال پاسخ داد.

روزگاری که آغداشلو از سر گذراند

آیدین آغداشلو، فرزند محمد بیک آغداشلو (حاجی اوف)، در سال ۱۳۱۹ در شهر رشت به دنیا آمد. در یازده سالگی پدرش را از دست داد و پس از آن به‌هم‌راه مادرش به تهران آمد. در سال ۱۳۳۲ وارد دبیرستان جم در محله‌ی قلهک ‌و هم‌داستان عباس کیارستمی شد. سخت زندگی کرد و همین سختی او را در مسیری انداخت که در‌‌همان دوران آثاری متفاوت خلق کند.

هنگامی‌که آغداشلو چهارده ساله شد، نخستین اثر نقاشی‌اش به‌فروش رسید. دو سال بعد، او طراحی گرافیک را در مؤسسه‌ی تبلیغاتی آشنا آغاز کرد و چندی بعد در بخش تبلیغاتی روزنامه‌ی اطلاعات مشغول به‌کار شد. آغداشلو در نوزده سالگی به دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در سال ۱۳۴۶، از ادامه‌ی تحصیل منصرف شد. اولین مقاله‌اش را در زمینه‌ی نقد هنری در مجله اندیشه و هنر منتشر کرد ‌و از آن پس نگارش نقد هنری و ادبی را ادامه داد.

وی از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ در هنرستان هنرهای زیبای پسران و دانشکده‌ی هنرهای تزئینی به تدریس مشغول بود و در ‌همین سال‌ها در انجمن ایران و آمریکا در تهران یک نمایشگاه انفرادی نقاشی برگزار کرد. آغداشلو مجموعه‌ای از کتاب‌ها و نسخه‌های خطی را که جمع‌آوری کرده بود، در موزه‌ی نگارستان به نمایش گذاشت و چندی بعد برنامه‌ای با عنوان شیوه‌های دیدن برای تلویزیون ملی ایران ساخت.

به نگارش، طراحی و اجرای فیلم‌نامه‌ای به نام رنگین‌کمان پرداخت که شامل نقاشی‌های متحرک بود و نویسندگی و اجرای دو فیلم مستند درباره‌ی خوش‌نویسی و کاشی‌کاری در معماری کهن ایرانی بود.

آغداشلو در تاسیس موزه‌ی "رضا عباسی" در سال ۱۳۵۶ نقش مؤثرى داشت و به سرپرستى آن منصوب شد. مشارکت در تاسیس و برنامه‌ریزی موزه‌ی هنرهای معاصر تهران، موزه‌ی کرمان و موزه‌ی خرم‌آباد از دیگر فعالیت‌های او در این زمینه است.

او یک سال پس از انقلاب کار گرافیک را از سر گرفت و از سال ۱۳۵۹ در دانشکده‌ی هنر، دانشگاه‌های الزهرا، آزاد و کرمان تدریس کرد. در این سال‌ها بیش از ۲۰۰ سخنرانی در ایران و خارج از کشور داشت و در بیش از سی نمایشگاه گروهی شرکت کرد.

آغداشلو در زمینه‌ی نوشتن و ساخت فیلم مستند درباره‌ی هنر ایران نیز فعالیت داشت و یک مجموعه‌ی سیزده قسمتی با عنوان "به سوی سیمرغ" را درباره‌ی تاریخ نقاشی ایران تا قرن چهاردهم هجری برای صدا‌وسیما ساخت.

او تا سال ۱۳۸۵ چندین کتاب منتشر کرد که از آن جمله می‌توان به تک چهره‌ها، این دو حرف، آقا لطفعلی صورتگر شیرازی و سال‌های آتش و برف اشاره کرد.


کد مطلب: 1900

آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdcb.gb8urhb9giupr.html

تحریر نو
  http://tahrireno.ir