پیشنهاد فلسفی کاربردی ایرج کریمی، در "نیمرخها"
16 بهمن 1394 ساعت 14:37
فیلم نیمرخها، در جشنوارهی امسال با عدم حضور کارگرانش ایرج کریمی اکران شد.
فیلم نیمرخها، در جشنوارهی امسال با عدم حضور کارگرانش ایرج کریمی اکران شد.
این فیلم ملودرامی عاشقانه و مدرن است که زندگی زوج جوانی را روایت میکند که به دلیل سرطان مرد زندگی همسر و مادرش دستخوش تغییراتی میشود.
مرحوم ایرج کریمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و منتقد سینمای ایران بود که شهریورماه سال جاری بهدلیل عارضهی سرطان دار فانی را وداع گفت.
اما رکورد فیلم از دو جهت است،نمایش فیلمی در فقدان کارگردانش.اما رکورد دیگر از این بابت است که کریمی که خود با سرطان دست در گریبان بود،گزارش اختصاصی و قابل تاملی از روبرو شدن انسان با مرگ را مجسم کرده است.دیدن این فیلم،با همه ازهم گسیختگی های حاصل از روح و جسم بیمار کارگردانش،سندی پر اهمیت از لحظات خودنگاری بیماری سرطانی است که با زبان هنری سینما،شرح احوال خود را بیان می کند. بابک حمیدیان(مهران)و سحر دولتشاهی در تقش (ژاله)اگرچه توانسته اند کارگردان را راضی کنند و فیلم روانه باکس تدوین شود ولی در همل،به دلایلی که عرض شد،چون حس کارگردان مبتلا به سرطان را کمتر کسی می تواند حس کند،نتوانسته اند به عنوان شاعری سرطانی و نقاش و پزشکی که همسر یک بیمار سرطانی است،نقش خود را ایفا کنند.بی تردید،استرس مضاعف آنها در برابر دوربین چنین کارگردانی است.
از سکانس های گرانبهای این فیلم جانکاه و کشدار،می توان به این جمله مهران به مادرش اشاره کرد.مهران به مادرش که به عشق همسر مهران حسادت می کند،می گوید؛ می دونی چرا ما رانندگی مون خوب نیست؟!به خاطر ابنکه نمی تونیم عشقمون رو تقسیم کنیم.
نگاه سهل انگار و تساهل نگری پشت گویتده این جمله است.جمله ای عمیق،واقعی مبتنی بر رویارویی با حقیقت مرگ.کارگردانی پشت دوربین است که با مرگ چای می نوشد.انسان در ابن مرحله،چون با چراها زندگی می کند،با هر سطح شعور و تحصیلات،فیلسوف می شود.نویسنده و کارگردان نیم رخ ها،از دو نیم رخ حرف می زند.مرگ و زندگی مبتنی بر عشق.در عشق دو فرد را می بیند،معشوق و عاشق.دو نیم رخ را سهم هر عاشق و معشوقی می داند! کارگردان،سنایی را می شناسد پس فلسفه را با درک بالایی بصری کرده است.اگر عاشقی،معشوقی از دست بدهد،لیاقت دارد نیمه تنها مانده معشوقی که عاشقی را از دست داده است پذیرا شود.
تکان دهنده است.داستان یخ فروش سنایی را ارجاع می دهد.به مادر می گوید،اگر معشوق(یخ) جلوی چشمت دارد آب می شود،لا اقل یکی از عاشقان دیگرش (مشتریان یخ)را دریاب!
فیلم اتفاقی مهیب در جشنواره امسال است.با ریتمی کند و ازدحام تنهایی نویسنده ای که کارگردانی است و کارگردانی که برای بیماری سرطانی فیلم ساخته است،کارگردانی که خود،سرطانی بود و اکنون در میان ما نیست.اما وصیت نامه بصری او ،با همه دردناکی و هذیان گویی،صریح و ارزشمند است.
کاراکتر مهران،پیش از مرگ ،پیشنهاد می کند که ژاله،پس از مرگش به عشق اولیش رجوع کند.حتی خواب می بیند و در خواب،مشاهده می کنیم که بین خود و عاشق پیشین ژاله،یک جابجایی موقعیت ایجاد شده است.
ایرج کریمی،بالاتر از حدیث نفس،پیشنهادی فلسفی و کابردی برای پایان خشونت ها و حسادت های عاشقانه ارائه کرده است.کاش درکش کنیم.
کد مطلب: 4484
آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdcb.wbaurhbaaiupr.html