درنشست خبری اپرای «پردیس و پریسا» مطرح شد؛

فردوسی همان قدر که متعلق به ایران است، به آلمان هم می‌تواند باشد

7 بهمن 1397 ساعت 16:08

لوریس چکناواریان معتقد است، هنرمندان متعلق به همه جهان هستند و بتهوون همان قدر که آلمانی هست، ایرانی هم هست، و فردوسی همان قدر که متعلق به ایران است به آلمان هم هست.


لوریس چکناواریان معتقد است، هنرمندان متعلق به همه جهان هستند و بتهوون همان قدر که آلمانی هست، ایرانی هم هست، و فردوسی همان قدر که متعلق به ایران است به آلمان هم هست.

به گزارش تحریرنو ؛ نشست خبری اپرای «پردیس و پریسا» ساخته لوریس چکناواریان صبح امروز یکشنبه ۷ بهمن ۹۷ با حضور آهنگساز، پیمان منصوری رهبر ارکستر و گروه کُر آیو، احسان تارخ مدیر پروژه و محمد باقر نحوی تهیه‌کننده اپرا در تالار وحدت تهران برگزار شد.

چکناواریان در آغاز نشست با ذکر تاریخچه‌ای از اپرای «پردیس و پریسا»ی خود گفت: «من در سال‌های ۱۳۵۱ - ۵۲ که سرپرست ارکستر اپرا تهران بودم آغاز به نگارش این اپرا کردم. داستان اپرا را خانم سرلک نوشتند و محمود خوشنام متن اشعار را تهیه کرده است.

وی با اشاره به اجراهای گذشته این اپرا و استفاده از آن در مناسب‌های گوناگون از جمله در ساخت یکی از تبلیغات خودروی BMW گفت: این اثر با ارکسترهای مختلف اجرا شده و من خوشحالم که امروز بعد از ۴۶ سال بار دیگر در تالار وحدت به صحنه می‌رود.

پیمان منصوری رهبر ارکستر و گروه کُر آیو درباره انتخاب این اثر برای اجرا گفت: سال گذشته این اثر در مناسبی خاص به صورت کنسرت به صحنه رفته و ما در اجرای بهمن ماه امسال آن را به اپرا نزدیک کردیم یعنی از دکور، لباس و صحنه اپرا استفاده می‌شود، البته خواننده‌ها همان گروه پارسال هستند.

وی ادامه داد: اجرای اپرایی به زبان فارسی با حفظ همه ویژگی‌های اپرا به مفهوم کلاسیک آن کار دشواری بود که استاد چکناواریان به خوبی از عهده آن برآمدند و ما در میان کشورهایی که خود مهد موسیقی کلاسیک هستند تنها با اجرای کارهایی از این دست می‌توانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم.

امروز هر کسی که چیزی می‌خواند اسمش را اپرا می‌گذارد

چکناواریان در بخشی از صحبت‌های خود با اشاره به آثاری که به نام اپرا طی سال‌های اخیر به صحنه می‌رود گفت: امروز هر کسی که آهنگی می‌سازد و چیزی می‌خواند اسمش را اپرا می‌گذارد. شاید به این خاطر که کلمه «اپرا» جذاب است و باعث استقبال مخاطب می‌شود؛ در حالی که اپرا تعریفی و سبکی دارد. اپرا نیاز به خواننده‌هایی با تجربه بالای ۱۰ سال و ارکستری حرفه‌ای دارد. من تعجب کردم که آقای منصوری توانست این گروه را جمع کند و به این خوبی از عهده تمرین‌ها بر بیاید.

وی خاطرنشان کرد: اپرا کامل‌ترین فرم موسیقی است. ما در اپرا هنرهای موسیقی، نمایش، باله و صحنه را داریم که حاصل آن یک هنر کامل است. البته در این اجرای پردیس و پریسا بخش باله را اجرا نخواهیم کرد.

محمد باقر نحوی تهیه‌‌کننده این پروژه نیز در ادامه گفت: برای من باعث افتخار است که در اجرای اثری فاخر از استاد چکناواریان سهیم باشم. این حرکت برای ما یک ادای دین فرهنگی به نسل جوان است تا شاید مقدمه‌ای برای حرکتی میمون و مبارک در این حوزه باشد.

موسیقی کلاسیک یک علم است نه یک هنر یکبار مصرف

در ادامه چکناواریان خوشحالی خود را از اجرای اثرش با این کلمات بیان کرد: یک آهنگ‌ساز خوشحال می‌شود وقتی کارهایش را دیگران اجرا می‌کنند. من خوشحالم که آقای منصوری علی‌رغم سختی‌های کار این گروه را رهبری کردند که حاصل آن اجرای یکی از کارهای قدیمی من است.

وی افزود: موسیقی کلاسیک یک علم است نه یک هنر یکبار مصرف. نسل آینده باید این موسیقی را اجرا کند. من ۱۰ هزار صفحه موسیقی، ۶ اپرا و چند سمفونی نوشتم و امروز دیگر باید از شما انرژی بگیرم و این آثار را به دست شما نسل آینده بسپارم.

این آهنگ‌ساز برجسته ایرانی ـ ارمنی درباره اپرای «رستم و سهراب» اثر دیگر خود گفت: هنوز در ایران ارکستری با آن قدرت نداریم که همه اپراها یا سمفونی‌ها را به خوبی اجرا کنیم. برای این کار ارکستر خارجی لازم است. نیاز به خواننده اپرای درجه یک و ارکستر درجه یک داریم و همینطور کسی که حوصله به صحنه بردن کار را داشته باشد. من امیدوارم روزی اسپانسری پیدا شود تا ما بتوانیم با دعوت از خواننده‌ها و ارکستر برجسته دنیا آن را به صحنه ببریم.

این موسیقی‌دان در پاسخ به سوالی درباره درجه کیفیت کار ارکستر سمفونیک فعلی ایران گفت: برای جواب دادن به این پرسش باید اول وصیت‌نامه‌ام را بنویسم!! (خنده حاضران) همه کسانی که موسیقی می‌دانند می‌توانند تشخیص دهند که ارکسترهای فعلی ما در حدی نیستند که قادر باشند همه قطعات کلاسیک را بدون اشکال اجراء کنند.

در هنر تعصب ملی وجود ندارد

وی افزود: همانطور که برای فوتبال کشور از خارج مربی می‌آورند برای ارکستر هم باید از خارج رهبر و همینطور نوازنده بیاورند تا به نوازنده‌های داخلی آموزش دهند. البته هیچ‌کجای دنیا ارکسترها جنبه ملی ندارند. مثلاً ارکستر فیلارمونیک برلین تعصبی ندارد که نوازنده‌هایش همگی آلمانی باشند. اگر در ارکستری حتی یک نوازنده ضعیف باشد روی عملکرد کل ارکستر اثرگذار است. بتهوون همان قدر که آلمانی هست، ایرانی هم هست، و فردوسی همان قدر که متعلق به ایران است، متعلق به آلمان هم می‌تواند باشد. در هنر تعصب ملی وجود ندارد. ما با همکاری هم می‌توانیم هنر را به همه دنیا بشناسانیم.

چکناواریان زمانی حدود ۵۰ سال را برای رسیدن به یک ارکستر درجه یک ضروری دانست و گفت: «ما در ایران اگر بخواهیم از همین امروز شروع کنیم شاید تا ۳۰ سال آینده به یک ارکستر خوب برسیم.

وی در خاتمه درباره حضور خواننده‌های زن در اجرای اپراها گفت: اگر مشکلی نیست که زنی فردوسی بخواند پس مشکلی هم نیست که اپرا بخواند. موسیقی زبان خداست و خدا زن و مرد را مساوی آفریده است.

اپرای «پردیس و پریسا» با همکاری ارکستر و گروه کر آیو به رهبری پیمان منصوری طی روزهای ۱۵ و ۱۶ بهمن ۹۷ در تالار وحدت تهران به صحنه می‌رود.


کد مطلب: 17860

آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdcbgwb8.rhbz0piuur.html

تحریر نو
  http://tahrireno.ir