ترجمهی اشعار بوکوفسکی به چاپ دوم رسید
30 آذر 1394 ساعت 12:12
کتاب "آویزان از نخ" شامل تعدادی از اشعار چارلز بوکوفسکی با ترجمهی احمدیپوری توسط انتشارات بوتیمار به چاپ دوم رسید.
کتاب "آویزان از نخ" شامل تعدادی از اشعار چارلز بوکوفسکی با ترجمهی احمد پوری توسط انتشارات بوتیمار به چاپ دوم رسید.
به گزارش تحریرنو، کتاب "آویزان از نخ" شامل مجموعهای از اشعار چارلز بوکوفسکی شاعر آمریکایی با ترجمهی احمد پوری توسط انتشارات بوتیمار به چاپ دوم رسید. این کتاب، هشتمین عنوان از مجموعهی "شعر جهان" است که این شاعر چاپ میکند.
احمد پوری مترجم این اثر دربارهی ترجمهی اشعار بوکوفسکی میگوید: بوکوفسکی در ایران نامی آشناست. چند اثر رمان و شعر او به فارسی برگردانده شده است. آنچه مرا بیشتر راغب به ترجمهی این اشعار کرد متفاوت بودن آنها با دیگر شعرهای بوکوفسکی است که تقریبا میشود گفت مهر و امضای بوکوفسکی بهحساب میآیند. بیشتر شعرهای بوکوفسکی که در زمان حیاتش منتشر شد، تصویر زندگی رها و بیبند و بار هنرمندی بود که هیچ کدام از محدودیتهای ارزشی جامعه را نمیپذیرد. اما او در شعرهای این مجموعه نگاهی آرامتر و نرمتر به زندگی دارد. گویا خشمی که در اثر ناملایمات اجتماعی و کودکی دشوارش در وجودش جمع شده بود همه ابراز شده و دیگر جایی برای فریاد کشیدن ندارد.
چارلز بوکوفسکی در اواخر عمر به سرطان خون مبتلا شد و در سن ۷۳ سالگی در سال ۱۹۹۴ درگذشت. روزهای آخر و لحظات دردناک شیمیدرمانی و بستری شدن در بیمارستان از او چهرهای کاملا متفاوت ساخته بود. بوکوفسکی در اشعار پایانی عمرش، شاعری خسته، عاقل، پر از حسرت زندگی آرام و خوب بود.
اشعار این کتاب بهترتیب، عبارت اند از:
نکاتی دربارهی نوعی از شعر، مهربانی ساده، چراغ را خاموش کن، آلمانی، روز بازی، پایان یک دوران، دههی شصت، شبی که ریچارد نیکسون با من دست داد، بیرون انداختن ساعت شماطهدار، متظاهر، مکانی صمیمی، چه؟، هیچوقت به این خوبی نبوده، مهمیز به الهام هنری، تصیلب، میخانهرو، چیزی که خیلی اذیتشان میکند، توی ظرف آشغال، شعربازی، شکایت یکی از مهمانها، خواهش میکنم، فشارسنج، دشمن شاه، دلهای تنها، شورش در خیابانها، چهطور باید خلاص شد؟، تقدیر به رویم لبخند میزند، دلها در قفس، جایی برای مردم جایی برای پنهان شدن، شعری برای جوانها و عصیانگرها، هی کافکا، بلوز Blues) ۱۹۷۰)، تابستان سرد، تختم را از اتاق بیرون بردند، دیداری عجیب، این جا دیگر چیزی نیست، اولین شعر پس از سکوت، شعری برای رقص مجار شماره ۹ اثر فرانتس لیست.
شعر "شورش در خیابانها" را از این کتاب میخوانیم:
روز خوبی است، وقت خوبی است
هرکسی میتواند هر لحظه
سوراخی را در بدنت جا بگذارد
دارند از پشتبامها شلیک میکنند
و آسمان شبانه پر دود سرخ است
دیگر چه میخواهی؟
هم میتوانی از پنجره نگاه کنی
هم در تلویزیون ببینی
فرق نمیکند.
دارند خود را بیرون میریزند
رهایش میکنند.
برای سلامتی خوب است.
پاسبانها قایم شدهاند
حوصلهی کسی سر نرفته است امشب
زندانها امنترین جا هستند
هر کسی با حیرت میبیند
هنوز زنده است
وقت بزن و بکوب است!
این شهر یعنی همهی جهان،
درست تو را نشانه گرفته
روز خوبی است، وقت خوبی است!
جهنم آمده
برای بازی با تو
این کتاب با ۱۲۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۵هزار ریال منتشر شده است.
کد مطلب: 3794
آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdce.o8xbjh8fe9bij.html