نکتهای درباب اخلاق در شبکههای اجتماعی
چرا از محکوم کردن رفتارهای نادرست در شبکههای اجتماعی لذت میبریم؟
30 بهمن 1395 ساعت 15:36
"محکوم کردن رفتارهای نادرست" بخش مهمى از فعالیت اخلاقی است و شبکههاى اجتماعی بستری تأثیرگذار برای این کار هستند. محکوم شدن نژادپرستی، جنسیتگرایی و تبعیض علیه افراد دارای معلولیت در شبکههای اجتماعی، آگاهی ما را نسبت به این مسائل افزایش میدهد.
"محکوم کردن رفتارهای نادرست" بخش مهمى از فعالیت اخلاقی است و شبکههاى اجتماعی بستری تأثیرگذار برای این کار هستند. محکوم شدن نژادپرستی، جنسیتگرایی و تبعیض علیه افراد دارای معلولیت در شبکههای اجتماعی، آگاهی ما را نسبت به این مسائل افزایش میدهد.
تحریرنو؛ محکوم کردن رفتار بد افراد در شبکههای اجتماعی بیش از اندازه "مفرح" شده است، به شکلی که من را به عنوان فیلسوف اخلاق و روانشناس نگران میکند. چرا محکوم کردن دیگران در شبکههای اجتماعی اینقدر مفرح شده است و این لذتهای ناشی از محکوم کردن افراد در شبکههای اجتماعی نشاندهنده چیست؟
مشخصاً بخشی از این تفریح به این خاطر است که وقتی شما فردی را محکوم میکنید شما عضوی از یک تیم میشوید. با محکوم کردن رفتارهای بد، شما و دوستانتان در تیم آدم خوبها قرار میگیرید؛ تیمی متحد علیه شخص یا اشخاصی که کاری احمقانه یا ناپسند انجام دادهاند و با هیجان آنها را محکوم میکنید. کارهای احمقانه و ناپسندی که صدالبته شما هرگز انجام نمیدهید!
یکی از لذتهای بزرگ زندگی این است که به همراه دیگرانی که نظرات مشابه شما دارند، افرادی که خارج از گروه شما هستند را محکوم کنید و در برابر آنها - اگر نه در واقعیت حداقل در تخیل خود - به پیروزی برسید. این "لذتی اخلاقی و اجتماعی" است و هنگامی که محکوم کردن شما به لحاظ اخلاقی درست باشد و قابل دفاع، این عمل میتواند کاملاً موجه و خوب جلوه کند.
یکی از ابعاد مهم این "تفریح اخلاقی" این است که برای این رفتار "محکوم کردن" دیگران بازخوردی نامطلوب دریافت نمیکنید. دوستان شما در شبکههای اجتماعی به احتمال زیاد شبیه شما فکر میکنند و اگر چنین نباشد احتمالاً سکوت خواهند کرد. و حتی اگر ساکت نباشند، میتوانید پستهای آنها را نادیده بگیرید و با لایک نکردن آنها، از دیده شدن بیشتر آنها جلوگیری کنید.
"لایک" وجود دارد ولی "دیسلایک" یا مخالفت وجود ندارد. اگر امری که بین دوستانتان بحثبرانگیز است را محکوم کنید، ممکن است در بخش نظرها واکنشهایی ببینید ولی معمولاً در "محکوم کردن" دنبال چنین مواردی نمیگردیم، بنابراین بهترین حالت محکوم کردن، محکوم کردن پدیدهای است که مطمئن هستیم دوستانمان نیز محکوم میکنند یا حداقل به آن واکنش نشان نخواهند داد.
بخش دیگری از این "تفریح اخلاقی" این است که شخصی را که هدف محکومیت شما است دگرگون میکنید. شما در حال محکوم کردن شخصی هستید، بله، ولی تقریباً همیشه عملی واحد را محکوم میکنید، یا شاید اعمالی مشابه به یکدیگر را که تنوع آنها نیز زیاد نیست.
شخصی که محکوم میشود تنها از طریق چند نقل قول یا عکس دیده میشود که ممکن است بازتابی از یک تصمیم اشتباه در یک زندگی بسیار پیچیده باشد، ولی از طریق تکرار و تأکید محکومیت به صفتی بارز در شخص محکوم شده تبدیل میشود.
شما واکنش شخص محکوم شده را نمیبینید، زمینه وقوع عملی که محکومش میکنید را نمیبینید، تلاش محکوم شده برای عذرخواهی و تغییر را هم نمیبینید یا اگر هم عذرخواهی را ببینید، از آنجایی که این عذرخواهیها را نمیپذیرید، خود این عذرخواهی نیز تبدیل به سیبل جدید محکومیت میشود.
شاید یکی از تفاوتهای سادیسم و بدخواهی این باشد که "سادیسم" بر گوشت و خون قربانی جشن میگیرد، در حالی که "بدخواهی" تنها به بخشی از یک شخص میخندد و تعمداً از نگاه کردن به کلیت انسانی او طفره میرود. لذت محکوم کردن در شبکههای اجتماعی تا حدود زیادی از نوع "بدخواهی" هستند.
به نظرم محکوم کردن اعمال زشت نباید پایان بیابد. با محکوم کردن اعمال غیراخلاقی به تقویت هنجارهای جامعه خود کمک میکنیم. نمیتوانیم همیشه با افرادی که اشتباه میکنند همدردی کنیم. با این حال، وقتی در شبکههای اجتماعی گذر میکنیم میبینیم که عکس گربههای ملوس و مطالب خندهدار بهاندازه "محکوم کردن افراد" مورد توجه قرار میگیرد. به نظر میآید در چنین تعاملی، "انسانیت" قدری غایب است. شخص خطاکار به عنوان یک انسان گاهی مستحق بخشیده شدن است.
پروفسور اریک شویتزگبل استاد فلسفه دانشگاه ریورساید کالیفرنیا
ترجمه: زهیر باقری نوعپرست
کد مطلب: 10378
آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdcivpaz.t1auy2bcct.html