داریوش باباییان در برنامه هفت؛
پول های کثیف شالیزار سینما را تبدیل به برهوت کرده است
شامگاه گذشته هفتاد و چهارمین قسمت از برنامه سینمایی هفت روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۹
 
پول های کثیف شالیزار سینما را تبدیل به برهوت کرده است
 
شامگاه گذشته هفتاد و چهارمین قسمت از برنامه سینمایی هفت روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.

به گزارش تحریرنو از روابط عمومی برنامه ؛ هفتاد و چهارمین قسمت از برنامه سینمایی هفت با حضور داریوش باباییان، محمد درمنش، کارشناسان رسانه، علی تیموری (کارگردان فیلم سینمایی لتیان)، بهرام عظیمی، هاجر مهرانی، مرتضی ناییجی، (کارشناس و کارگردان) روی آنتن شبکه سوم سیما رفت و میز نقد برنامه با حضور منتقدان به نقد و بررسی فیلم سینمایی آوای وحش پرداخت.

برخی افراد تجربه چهل ساله سینماگران را نابود و آن‌ها را خانه نشین می‌کنند
این پول‌ها شالیزار سینما را تبدیل به برهوت کرده است


نخستین میزگرد این هفته برنامه با حضور محمد درمنش (تهیه کننده) و داریوش باباییان (تهیه کننده) برگزار شد که به موضوع پول‌های مشکوک در سینما اختصاص داشت.

در بخشی از این برنامه داریوش باباییان با اشاره به پول های کثیفی که در سینما هزینه می‌شود، گفت: این پول‌ها شالیزار سینما را تبدیل به برهوت کرده است. مدیریت کوتاه مدت ما مشکل دارد. یعنی تا بخواهد کاری بکند دوره‌اش تمام می‌شود. ظرفیت اکران ما محدود است. اگر یک نفر پولی را آورده آیا اجازه دارد در چندین کار سرمایه گذاری کند. این اتفاق باعث می‌شود همین چند نفر کل سینما را قبضه کنند.

وی ادامه داد: ما تهیه کنندگانی داشتیم که فیلم‌های پرفروشی داشته‌اند اما الان نمی‌تواند یک فیلم بسازد. اگر بازیگر مطرح نیاوری فیلم در گیشه شکست خواهد خورد واین باید توسط مدیران سینمایی درست شود. من از دل سینما ماجرا را تعریف می‌کنم. خیلی‌ها با عنوان کار فرهنگی می‌آیند. این مشکل نیست. اما باید مدیریت شود. بعضی‌ها راحت می اید و با یک کار کل سینما را بهم می‌ریزند. یک شبه تجربه آدم‌هایی که چهل سال در سینما بوده‌اند را نابود می‌کنند و آن‌ها را خانه نشین می‌کنند.

در ادامه این میزگرد محمد درمنش نیز اظهار کرد: اساس این پول آدرس غلط دادن است. کل پول در گردش سینما زیر ۵۰۰ میلیارد تومان است. موضوع پول شویی به نظر من رد گم کردن است. ارزهایی که به عنوان دولتی گرفته می‌شود هیچ وقت به اقتصاد کشور باز نمی‌گردد. یا در خصوصی سازی با قیمت‌های پائین به کسی واگذار می‌شود. این موضوعات فقط در مورد سینما نیست. در کل کشور است.

وی اضافه کرد: ارقامی که در کشور اختلاس می‌شود با رقم‌هایی که در سینما صحبت می‌شود اساساً قابل مقایسه نیست. یک رقمی وارد سینما شده است. این پول‌ها از مجاری قانونی آمده است. سینماگران در کشور حق دارند به دنبال سرمایه گذار باشند. بنیاد سینمایی فارابی دویست تا سیصد میلیون می‌دهند آن هم مشروط. تهیه کننده ناچار است به سراغ سرمایه گذار برود. تهیه کننده وظیفه ندارد منشأ پول را پیگیر شود مقامات مسئول و نهادهای ذی ربط باید این کار را انجام دهند. سینما مثل آکواریوم است. شفاف است. ما باید ببینیم این پول‌ها قبل از سینما در کجا بوده است و فکر نکنیم همه فسادهای مالی در سینما است.

در ادامه این برنامه علی تیموری کارگردان فیلم سینمایی لتیان توضیحاتی درباره روند ساخت این فیلم داد.

علی تیموری کارگردان فیلم سینمایی لتیان بود درباره ایده ساخت فیلم سینمایی لتیان و اکران آنلاین آن گفت: من از سال ۸۰ وارد سینما شدم. دستیاری کارگردانی را تجربه کردم تا جایی که احساس کردم دوست دارم فیلمی بسازم. سال ۹۴ ایده لتیان شکل گرفت و اکتای براهنی طرحی را داشت که نزدیک این ایده بود.

وی ادامه داد: یکسال زمان برد فیلمنامه نوشته شود و برای فیلم سرمایه گذار و تهیه کننده پیدا شود. اولین مشکل ما برای اکران فیلم قاچاق فیلم بود. و این هم به دلیل نبود قانون کپی رایت است. اکران آنلاین پیشنهاد بسیار خوبی است. اما این آسیب زیادی را هم برای تهیه کننده است.

این کارگردان در ادامه با اشاره به این مطلب که به عنوان کارگردان علاقه بسیاری دارد که فیلمش بیشتر دیده شود، اظهار کرد: شاید برای من به عنوان کارگردان خوب باشد که فیلمم بیشتر دیده شود. اما برای حیات سینما مشکل آفرین است. من همیشه علاقه داشتم در مورد طبقه‌ای فیلم بسازم که کمرنگ شده است. دوست داشتم به بخشی از آن بپردازم. اختلاف طبقاتی بستری را برای من فراهم می‌کردم که بتوانم با این دغدغه و ایده خودم را گسترش دهم. رویکرد فیلمنامه شخصیتی را داشت که طبقه او در حال تعویض بود. کسی که کمی هم بیمار روانی است ما را به این سمت سوق داد که امیر جدیدی را انتخاب کنیم. امیر جدیدی برای باور پذیر بود ناچار بود کمی اگزجره بازی کند. و بسیار هم مناسب بود. لتیان زنگ خطر برای طبقه متوسط است.

بخش دیگر برنامه هفت طبق روال هر هفته به بررسی برخی اخبار مهم سینمایی پرداخت، در این بخش ایزد مهر آفرین و آرش فهیم مهمان پژمان کریمی بودند و به موضوعات مهم سینمایی در هفته گذشته اشاره کردند.

ایزد مهر آفرین با اشاره به حضور مجید مجیدی در جشنواره ونیز گفت: درخشش فیلم خورشید در ونیز از ظرفیت‌های سینماست که می‌شود در محافل بزرگ‌تر حرف‌هایی بزنیم . صحبت‌هایی مجید مجیدی را هر انسان آزاده ای هم که باشد بیان می‌کند. بحث این است که اقای مجیدی از این ظرفیت استفاده کرده است.

وی ادامه داد: اگر رفتار امریکا در این سالها مثل بقیه کشورها بود هیچ مشکلی نداشتیم اما تحریم‌ها آثار بسیار بدی در کشور به جا گذاشته است.

در ادامه این بحث آرش فهیم هم نیز اظهار کرد: حضور اقای مجیدی می‌تواند یک الگو برای سینمای ایران در جشنواره‌های بین المللی باشد چون به درستی نماینده فرهنگ و ملت ایران هستند، در این سالها موفقیت خیلی از فیلم‌ها شخصی بود ولی وقتی یک هنرمند در خارج از کشور حضور پیدا می‌کند نماینده ایران است و همه انتظار دارد نماینده تاریخ ایران باشد.برخی مواقع می‌بینیم فیلمسازی که می‌خواهد با مخدوش کردن پرچم خودش به جایزه برسد . اما اگر همه فیلمسازان درجشنواره مثل اقای مجیدی حضور پیدا می کرند چه بسا وضعیت ایران بهتر بود.

کار انیمیشن کوتاه یک شیدایی می‌خواهد
در درجه اول ترجیح می‌دهیم برای خودمان و ایران فیلم بسازیم


در میز انیمیشن این هفته زوج هنرمند انیمیشن ساز با بهرام عظیمی به گفتگو پرداختند.

بهرام عظیمی با اشاره به مجموعه آثار این هنرمندان گفت: سؤال اول من این است که اکثر بچه‌ها در کارهای کوتاه به سراغ کارهای بین المللی تر می‌روند. اما چرا شما به سراغ مفاهیم ایرانی می‌روید؟ و اساساً چگونه آن را برای آن طرفی‌ها ترجمه می‌کنید و این مفاهیم منتقل می‌شود.

مهرانی در پاسخ این سؤال گفت: من از نوجوانی به قصه‌های ایرانی و بومی تمایل و علاقه داشته‌ام. برای جشنواره‌ها فیلم نمی‌سازم و علاقه و دغدغه‌هایم برایم مهم‌تر است. این را پذیرفته‌ایم که مخاطب خارجی را از دست خواهیم داد اما به دغدغه‌های خودمان بیشتر پایبندیم. یک گرافیست کار تجاری می‌کند و نقاش دغدغه‌های خود را می‌سازد. این موضوع برای ما هم هست.

وی ادامه داد: در کار کوتاه این موضوع پررنگ‌تر است. شاید در کارهای تلویزیونی شاید به مخاطب بیشتر توجه داشته باشم. اما در کار کوتاه خودمان بیشتر مطرح هستیم. مرتضی ناییجی هم ادامه داد: در درجه اول ترجیح می‌دهیم برای خودمان و اینجا فیلم بسازیم برای این مخاطبان. نیم نگاهی به رفتن داریم ام باید بسنجیم تا بدانیم ماندن بهتر است یا رفتن.

آوینی مهم ترین نظریه پرداز سینما پس از انقلاب است/ آوینی نه چپ بود نه راست او خودش بود/ باید مصادره به مطلوب کردن و کلیشه کردن افراد را کنار بگذاریم

گفتنی است میز نقد این هفته برنامه سینمایی هفت با حضور مسعود فراستی، جواد طوسی و شاهین شجری کهن به نقد و بررسی فیلم سینمایی آوای وحش پرداختند.

مسعود فراستی درابتدای این بخش به خاطراتش با شهید آوینی اشاره کرد و گفت: امروز روز تولد مرتضی آوینی است. قبل از هر چیز باید بگویم مرتضی آوینی شخصیت بی نظیری داشت و افتخار می‌کنم رفیقش بودم و با هم سر مباحث کشتی می‌گرفتیم. این روزهای جایش خالیست هم به عنوان رفیقی که رفاقت می‌فهمید و هم به عنوان یک نظریه پرداز جدی سینما. من فکر می‌کنم مرتضی مهم ترین نظریه پرداز در حوزه فرهنگ بعد از انقلاب اسلامی بود. جایش خالیست. جایی که هرگز پر نخواهد شد. مرتضی اهل نقد بود. خود مرتضی را هم می‌شد نقد کرد. نگاهش به جهان کاملاً شخصی بود و به آنچه می‌گفت باور داشت. سیاسی کار نبود. نه چپ نه راست. خودش بود.

وی ادامه داد: روایت فتح او یک اثر بی نظیر است. در یک فرصتی باید به سراغ روایت فتح برویم و نشان دهیم که کارهای فرمی اساسی در آن وجود دارد بدون ادا و اطوار. همه لحظه مرگ را اسلوموشن می‌گیرند اما مرتضی فیکس موشن این کار را می‌کند. انگار زمان در این لحظه متجسد می‌شود.

جواد طوسی نیز یادآور شد: من معتقد هستم این بهانه‌ها مثل تولد و وفات می‌تواند کمک کند تا ما به طبع شرایط یک نگاه نو داشته باشیم. و حداقل این مصادره به مطلوب کردن و کلیشه کردن افراد را کنار بگذاریم. واقعاً چه اتفاقی می افتد که امثال آوینی به یک فبیله گمنام تبدیل می‌شوند. اگر آوینی بود کدام یک از دسته افراد بعد از جنگ می‌شد؟ من فکر می‌کنم این اتفاقات یک عذاب بزرگ برای آوینی می‌شد. زیرا نمی‌توانست بی تفاوت از کنار همه چیز رد شود. من دوست دارم راجع به مسعود مهرابی و فوت او هم بگویم. در چند سال اخیر ما چند نفر را از دست دادیم که تخصص و مدیریتشون به شدت تأثیر بر اداراه مجله‌های سینمایی داشت. مثل علی معلم و مهرابی. امیدوارم مجله فیلم در ادامه دچار مشکل نشود.

در ادامه شاهین شجری کهن با اشاره به درگذشت اسماعیل محرابی گفت: من فکر می‌کنم یکی از امتیازات مهم مهرابی در مجله فیلم این بود که آن‌ها توانستند در طول این سی و چند سال اصول و الگوهای مدیریتی خودشون را نهادینه کنند. این اصول اینطور نیست که با نبود یک نفر فرو بریزد. اما نبود مسعود مهرابی واقعاً سنگین است. وقتی آدم‌های نخبه را از دست می‌دهیم تازه متوجه می‌شویم چقدر از آن‌ها استفاده نکردیم. گزینه‌هایی که کارهای مثبتی بوده‌اند که بعد از مرگشان می‌فهمیم چقدر از آن‌ها استفاده نکرده‌ایم. مخصوصاً که اگر آن فرد کسی باشد که خیلی خود را در مرکز قاب قرار ندهد و اهل هیاهو نباشد. مثل مسعود مهرابی

در ادامه این بخش مسعود فراستی با اشاره به فیلم آوای وحش محصول سال ۲۰۲۰ گفت: آوای وحش. ۲۰۲۰. با بازی هریسون فورد به عنوان نقش دوم. نقش اول سگی است که واقعاً خوب است. من از اول می‌دانستم که این سگ کامپیوتری است. فکر می‌کردم ۵ دقیقه بیشتر نمی‌توانم ببینم! اما تا آخر فیلم تکان نخوردم. وقتی آدم آگاهانه می‌داند که با چه طرف است. فیلم من را که اگاه هستم به فیلم نگه می‌دارد. منتقدان آن طرفی فیلم را ندیده‌اند. فیلم ساده است و برای مخاطب عام است. کم فروخته است و روشنفکری هم نیست.

وی ادامه داد: به همین سبب فیلم مورد توجه منتقدان قرار نگرفته است. فیلم سرگرم کننده و انسانی است. و خیلی از فیلم‌هایی مثل پلتفورم بهتر است. این فیلم در کنار فیلم ریچارد جول بهترین فیلم‌های امسال هستند. من با اینکه می‌دانستم سگ کامپیوتری است اما واقاعا یادم می‌رفت این موضوع را. فیلم واقعاً یک سگ می‌سازد. هریسون فورد به این خوبی را خیلی وقت بود ندیده بودیم. چقدر باوقار و خوب شده است. فیلم در یک قدمی سانتی مانتال شدن است اما نمی‌شود. ما با دوربین درست حسابی فیلمبردار تجربه طبیعت را می‌فهمیم. یک دوربین هوشمند که طبیعت را به ما نشان می‌دهد.

طوسی نیز با اشاره به این فیلم گفت: من می‌خواهم از همین فیلم به یک آسیب شناسی در سینمای خودمان بپردازم. چرا ما از تجربه‌های فانتزی که هم کودکان و هم بزرگسالان را راضی می‌کند در سینمای خودمان نداریم؟ اگر ما جامعه عبوسی را داریم با فانتزی می‌تواند آن را تلطیف کنیم. تجربه‌های تاریخی نشان داده ساخت مجدد فیلم‌های قدیمی تاریخ سینما خیلی موفق نبوده است. اما فیلم آوای وحش که چندین بار ساخته شده است و اینجا فیلم خوب درآمده است. اینجا محوریت یک سگ است. و کارهای اصلی را می‌کند. این فیلم به دنیای جک لندن نویسنده اصلی کتاب نزدیک‌تر است. این فیلم با دنیای فردی جک لندن انطباق بیشتری دارد.

در ادامه شاهین شجری کهن نیز یادآور شد: فیلم جذاب است و چالش ایجاد می‌کند. و می‌تواند از ظرفیت دراماتیک قصه به بهترین شکل استفاده کند. در تصویر برداری هم کار مهمی شده است. در یک سال گذشته حداقل دو سه فیلم دیگر هم مطرح شدند که حیوانات محوریت دارند. این فیلم‌ها نشان می‌دهد که چه ظرفیت بزرگی در حیوانات برای برانگیختن همدلی وجود دارد. بازی هریسون فورد یک شخصیت دیگری به فیلم داده است. یک احترام که سطح فیلم را بالا برده است.

وی ادامه داد: من می‌خواهم به جک لندن و سنت ادبی او اشاره کنم، و نشانه‌های تنازع انسان و طبیعت در این فیلم میراث جک لندن است. طبیعت با حیوانات مهربان‌تر است تا انسان. گرسنگی در آثار لندن وجود دارد. این هم از طبیعت می‌آید. الگوهای او به عنوان سنت‌های سینمایی تبدیل شده است. اینجا هم در فیلم وجود دارد.

مسعود فراستی نیز اظهار کرد: این سگ آرمان گراست. من نمایی را از فیلم در ذهن دارم که واقعاً عجیب است. نمای نیمه کابوس برای سگ است. واقعاً خوب است. اینکه بتوانی از نقطه دید سگ یک کابوس بسازی واقعاً کار فرمیک بزرگی کرده‌ای. چند جایی فیلم مشکل فیلمنامه ای دارد. مثل مرگ هریسون فورد. چیزی که انتهای فیلم برای ما می‌ماند همصدایی با نریتور است. یعنی این سگ محیط را برای سگ‌ها امن کرده است و ما با یک دوربین و سگ درست این را می‌فهمیم.
کد مطلب: 20625