به گزارش تحریرنو و بهنقل از ستاد خبری سیودومین جشنوارهی بینالملی فیلم کوتاه تهران، دومین نشست نقد و بررسی فیلمهای تجربی در دومین روز جشنواره با حضور مهدی نادری (فیلمساز) و کارگردانان فیلمهای "بالانس" علی فرآورده، "پرنده و ماهیگیر" مجید امیراصلانی زنجانی، "بداههخوری در دستگاه هاضمه" مجید شهبازی و "خواب آلودگی" رضا نوروزیگوهر برگزار شد. این نشست درحالی برگزار شد که اهالی سینمای تجربی در یک فضای جدید و در تاریکی مطلق به نقد آثار پرداختند.
در ابتدای این نشست پس از کنار رفتن پردهی سن نادری و کارگردانان بههمراه چراغ قوههایی که بر پیشانی خود داشتند روی سن حضور یافتند. پس از آن کارگردانان بهمعرفی خود و کارهایشان پرداختند.
علی فرآورده، کارگردان فیلم "بالانس" در مورد این فیلم گفت: فیلم یک فیلم تجربی است و هرکسی هم ممکن است برداشت خاص خودش را داشته باشد. فقط دوست داشتم فرم را از لحاظ بصری و هم ایده و ساختار یک تجربهی جدید داشته باشیم.
مجید امیراصلانی نیز اظهار داشت: من نمیتوانم بگویم فیلمساز هستم و فقط دوست دارم همهچیز را تجربه کنم و این فیلم هم نتیجهی یک کارگاه است که آنرا تجربه کردم.
مجید شهبازی دیگر مهمان این نشست نیز گفت: دوست دارم که در روز تولدم که امروز است از تجربهی یک فیلم تجربی لذت ببرم.
نوروزیگوهر نیز دربارهی فیلم خود توضیح داد: این فیلم نتیجهی یک تنفر است، تنفر از همهچیز. از سینمایی که میبینم گرفته تا بازی کردنها. چراکه فیلمهایی را که میبینم موضوعی را نمیشکافد. در فیلم تجربی که حاصل تامل در یک لحظهی است موضوعی را در ده دقیقه شکافتیم و میخواهیم آنرا طور دیگری ببینیم.
پس از آن نادری شمعی را بهیاد قربانیان خشونت و تروریسم روشن کرد و گفت: یادمان باشد هماکنون که ما بهراحتی دربارهی اتفاقات فرهنگی صحبت میکنیم، ممکن است در همین لحظه عدهای در دستگاه منفور تروریسم کشته میشوند و حسرت یک لحظه تنفس را دارند.
علی فرآورده در ادامه دربارهی فیلم خود اظهار داشت: این فیلم یک داستان خطی نیست و از یک ایده و اتمسفر برخاسته است. در واقع حاصل درگیریهای ذهنی خودم بود، دربارهی کرهزمین و هستی جاذبه زمین و... ولی نه از لحاظ علمی و معنی آن. بیشتر در بحث تخیلی آن مانور دادم. ما دو روز زندگی یک شخصیت را در فیلم نشان دادیم که در آن دو روز یک عقاب برایش غذا میآورد. هر کس قرار است از این فیلم برداشت خودش را داشته باشد.
پس از آن رضا نوروزی در همین رابطه افزود: قبل از هر چیزی ما باید ببینیم قبل از اینکه نقد کنیم، چهگونه میخواهیم با اثر مواجه شویم. این نحوهی مواجهه بسیار اهمیت دارد. فکر میکنم دلیلش عدم همزبانی اصولا وجود ندارد و بهنسبت به آن هم اقدام نمیشود.
نادری نیز در خصوص فیلم فرآورده تاکید کرد: بهنظرم فیلم شما شبیه یک داستان است. سوال ایجاد میشود روابط علی و معلولی ایجاد میکند و قرارداد میگذارد، دربارهی آن یک رفتار محافظهکارانه ایجاد میکنیم. بنابراین آیا فکر نمیکنید این فیلم در ابتدا یک فیلم داستانی بوده است؟ آیا دربارهی حقیقت حرف زدی یا واقعیت؟
فرآورده در پاسخ بیان کرد: بهنظر من فیلمم در حال بازی بین داستانی و تجربی است. بهنظرم حقیقت و واقعیت ندارد بیشتر دید فلسفی دارد. در سینمای تجربی هم میتوانیم داستان داشته باشیم.
سپس نادری افزود: بر سر مفهوم سینمای تجربی بحث زیاد است. سینمای تجربی تلاش و مرارت و شجاعت یک انسان آگاه است برای اینکه خودشان را شجاعانه در اختیار گسترش زبان سینما قرار میدهند. مثلا بسیاری از شیمیستها به دانش پزشکی خدمت کردند ولی قربانی آن کشفی هستند که انجام دادند، اما ما امروزه دیگر نمیمیریم. فیلمساز تجربی قرار نیست فیلمی بسازد که مردم خوششان بیاید. معمولا با عواطف و احساسات سر و کار ندارد. این فیلم قربانی گسترش زبان سینما است و آنقدر شجاع است که آنرا با ما به اشتراک بگذارد.
پس از آن امیراصلانی دربارهی فیلمش گفت: این فیلمی که از من دیدید ماحصل یک کارگاه است. در واقع بحث موضوعی و داستانی ندارد و در کل یک پلان بود. من چیز جدیدی را در این کارگاهها تجربه کردم. ما انواع و اقسام ایدههای مختلف را جلو بردیم. این فیلم نه کارگردان داشت و نه فیلمبردار. نه میتوان نشستن پرندهی روی فنس را کارگردانی کرد و نه ماهیگیری.
وی ادامه داد: من جزو معلمهایی هستم که خودم کار میسازم و با شاگردانم تجربه میکنم. من فقط دوستدارم تجربه کنم و بهحذف همهچیز بدون از بین رفتن سینما معتقدم. صحنههای فیلم ما زندگیاند و ما فقط بهعنوان یک هنرمند تجربهی شاعرانهای از آن میکنیم تا فیلم دیده شود. من به سینمای جدیدی فکر میکنم. باید فیلمهایی بسازیم که فقط در سینما بتوان آنرا دید و نه در منزل. تماشاگر هم جزئی از بازی است که فقط در سینما حضور دارد.
شهبازی نیز در خصوص فیلمش گفت: این فیلم دربارهی میل به خوردن است. صدای غذا خوردن دیگران مرا همیشه آزار میداد. که با استفاده از ریتم خودبهخود فیلم بهسمت موسیقی رفت. البته پایان فیلم با صدای بود که ستاد برگزاری جشنواره از آن ایراد گرفت.
وی افزود: من در این فیلم فقط با تک فریمها کار کردم و حدود ۱۷۰۰ فریم را در دوقیقه کنار هم گذاشتم و سعی کردم هیچ فریمی اضافه نباشد.
شهبازی در خصوص چرایی انتخاب نام این فیلم گفت: در ابتدا نام این فیلم "خوردن" بود. این فیلم مجموعی از صداهای خوردن خوراکیهای مختلف است. بداههخوری مجموع کارهابی روزمره است که ما انجام میدهیم و ما به آن آنقدر نزدیک میشویم که ممکن است حال ما را خراب کند ولی با آن کنار میآییم.
نادری در ادامه گفت: یکی از کارکردهای سینمای تجربی این است که فیلمساز شجاعت دارد که بهعنوان مثال دوربین معکوس میکند، ممکن است ما بهعنوان تماشاگر از آن خوشمان نیاید ولی این روند آرامآرام در سینما به روایتهای جدید تبدیل خواهد شد. بسیاری از فیلمهای داستانی محصول این نوع سینما هستند.
در ادامه نوروزیگوهر نیز در رابطه با فیلمش گفت: باید این سوال را مطرح کرد که آیا تجربهی فیلمساز به مخاطب نیز منتقل میشود یا خیر. بهنظرم یک وهم است. ولی مجبور بودم از نشانههای آشنا برای اینکه نمخاطب فیلمم را ببیند استفاده کنم. و همزمان نشانههای دیگری بزارم که آنرا رد کند. میخواستم که بیننده از فیلم جدا شود و دوباره برگردد. نمیخواستم بیننده را مرعوب کنم. من هنگام فیلم ساختن به تجربی و تکنیکی بودن آن فکر نمیکنم.
همچنین در پایان این نشست نادر مشایخی (آهنگساز پیشکسوت) که از مهمانان جلسه بود در خصوص فیلم تجربی گفت: من میتوانم تجربه را در مدیومهای مختلف نظیر هنر، موسیقی و... تجربه کنم و به مخاطب فکر نمیکنم. خودم مخاطب فیلمم هستم. تجربه چیزی است که قانونی ندارد. موسیقی تجربهای گذرا است و دائما در حال تغییر است. فراموش نمیشود بلکه مخاطب آنرا در خاطرش نگه میدارد. گیاهی که من دوستدارم علف هرز است چرا که نابود نمیشود، همچنین حیوان مورد علاقهی من کرمخاکی است چراکه در رفتارش امیدی ندارد و فقط میداند که باید برود و راهش را پیدا کند.