روز گذشته سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، میزبان نمایش و سپس نقد و بررسی مستند "رییسالوزرا" به کارگردانی سیدمحمدرضا هاشمیان بود.
به گزارش تحریرنو از روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، استقبال تماشاگران و علاقهمندان از این مستند تاریخی به حدی بود که هر دو سالن نمایش این فیلم کاملاً پر شده بود.
در ابتدای این جلسه که با حضور سعید قطبیزاده به عنوان منتقد مهمان همراه بود، سیدمحمدرضا هاشمیان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان (مسئول جلسههای نمایش فیلم و مجری برنامه) دربارهی حجم تحقیقات انجام شده برای ساخت این فیلم گفت: از مدت زمانی که صرف ساخت این فیلم شد حدود سه سال و نیم آن به تحقیقات اختصاص داشت. یعنی حتی تا آخرین روزهایی که تدوین این فیلم در جریان بود، اگر به اسناد تازهای دسترسی پیدا میکردیم آن را به نسخهی نهایی میافزودیم.
وی که در "رییسالوزرا" به نقش تاریخی قوامالسلطنه در فراز و فرودهای تاریخ معاصر ایران پرداخته گفت: زمانی که قرار شد این فیلم را بسازم متوجه شدم در آرشیوهای تصویری کشور ما، از این شخصیت تاریخی فقط یک فیلم تقریباً دو دقیقهای و حدود سی عکس وجود دارد؛ و این نکته مهمترین چالش اصلی من در ساخت این فیلم بود.
هاشمیان گفت: ابعاد شخصیتی قوامالسلطنه و سابقهی او در حوزهی تاریخ سیاسی و اجتماعی به گونهای بود که حتی شاید میشد در مستندی بلندتر از این و چهبسا در قالب یک سریال تلویزیونی هم به او پرداخت. اما کمبود منابع آرشیوی و تصویری باعث شد تا در ابتدا، پژوهش و تحقیقات ساخت این فیلم بر مواردی که در داخل کشور قابل دسترسی بود متمرکز شود. البته در ادامه متوجه شدم اسناد تصویری موجود، کفاف ساخت چنین فیلمی را نمیدهد و به همین دلیل تصمیم گرفتم در آرشیو برخی کشورهای خارجی دنبال این موارد بگردم.
وی همچنین در پاسخ به پرسش دیگری از ناصر صفاریان مبنی بر نحوهی مدیریت بر میزان و حجم اطلاعات ارائه شده در فیلم گفت: وقتی قرار باشد دربارهی یک شخصیت تاریخی مثل قوامالسلطنه فیلم بسازیم گنجاندن تمام اطلاعات موجود دربارهی او و در قالب یک فیلم امکانپذیر نیست. بنابراین تلاشم این بود تا مخاطب، دستکم بهصورت تیتروار با ابعاد مختلف شخصیتی او آشنا شود.
صحبتهای سعید قطبیزاده دربارهی مستند "رییسالوزرا" بخش دیگری از جلسهی روز گذشته بود. قطبیزاده با اشاره به ریشههای تاریخی ساخت مستندهایی با قابلیت نمایش از طریق قاب تلویزیون و همچنین با اشاره به دشواریهای تولید مستندهای اطلاعرسان یا فیلمهای پرتره که دربارهی شخصیتهای غایب و افراد متعلق به دورانهای گذشته ساخته میشود گفت: در بعضی از این نوع فیلمها سوژهی اصلی بهعنوان مرجع اطلاعات یا شخصیت محوری حضور ندارد و به همین دلیل کارگردان باید بیشتر وقت و انرژی خود را صرف انجام تحقیقات دربارهی او کند.
وی سپس با اشاره به رشد افسانهسراییها همزمان با دور شدن از برخی وقایع سیاسی گفت: در چنین شرایطی بروز شایعههای فراوانی که پیرامون آن واقعهی مشخص در میگیرد ما را از حقیقت دور نگه میدارد. به گونهای که عملاً بازیابی حقیقت به جهد عظیمی نیاز پیدا میکند.
قطبیزاده با اشاره به این که در تاریخ معاصر ایران، شخصیت قوامالسلطنه همواره زیر سایهی دکتر محمد مصدق قرار داشته افزود: یکی از نکتههایی که در فیلم "رییسالوزرا" وجود دارد تلاش برای بیرون آوردن این شخصیت از زیر سایهی دکتر مصدق و دیگری اشاره به تحولاتی است که در دورهی چهارم نخست وزیری قوامالسلطنه (در میانهی دههی ۱۳۲۰) به زمینهسازی برای حضور شخصیت پرنفوذ و موثری همچون دکتر مصدق منجر شده است.
قطبیزاده سپس با اشاره به فعالیتهای محدود و پراکندهای که در حوزهی ادبیات سیاسی انجام شده گفت: در مورد قوامالسلطنه به غیر از معدود کتابهای موجود در بازار نشر، منابع مکتوب دیگری وجود ندارد و "رییسالوزرا" نخستین تلاش حوزهی سینمای مستند دربارهی این شخصیت مهم تاریخ معاصر به حساب میآید. به همین دلیل باید گفت کار محمدرضا هاشمیان دربارهی قوامالسلطنه، جدی و جسورانه است.
وی افزود: صرفنظر از کاستیهایی که در مستند "رییسالوزرا" وجود دارد، تماشای این فیلم باعث میشود خودم را در قالب مخاطب عام قرار داده و از یاری رساندن سینمای مستند در زدودن برخی شایعات و افزایش آگاهی عمومی نسبت به تاریخ معاصر لذت ببرم.
قطبیزاده همچنین کنار کشیدن از نوعی فضای عوامپسندانه و موجود پیرامون شخصیتهای تاریخی و راه یافتن به محدودهی حقایق را از جمله ویژگیهای "رییسالوزرا" و مستندهایی نظیر آن دانست و گفت: این فیلمها باعث میشود از خود بپرسیم شهرت و محبوبیت این شخصیتهای تاریخی تا چه حد وابسته به عملکرد آنها و تا چه حد وابسته به تبلیغات موجود دربارهی آنهاست؟ به همین دلیل میتوان گفت "رییسالوزرا" مستند روشنگر و آگاهیبخشی است که از دیدن آن میتوان لذت برد.
در ادامهی جلسه، محمدرضا هاشمیان در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی دلیل تمرکز بر زندگی سیاسی قوامالسلطنه و نادیده گرفتن خصوصیات فردی او گفت: در مورد او (و از جمله، دربارهی ویژگیهای شخصیتیاش) شایعههای فراوانی وجود دارد که متاسفانه به دلیل عدم وجود اسناد دربارهی آنها، در فیلم مورد استفاده قرار نگرفته است. به عنوان مثال گفته میشود در اتاق کار قوامالسلطنه صندلی وجود نداشته و هر کس با او کار داشته باید بهصورت ایستاده با او حرف میزده! با تمام این حرفها زندگی سیاسی فردی که توانسته در دو دورهی مختلف و متضاد تاریخی (نظیر قاجار و پهلوی) نخستوزیری را تجربه کند آنقدر جذابیت داشت که دربارهی ابعاد سیاسی او بتوان فیلم ساخت.
در ادامه، سعید قطبیزاده در پاسخ به پرسش ناصر صفاریان دربارهی کیفیت تلفیق صحنههای بازسازی شده با اسناد مکتوب و تصویری بهجا مانده از قوامالسلطنه گفت: مستندهایی از نوع "رییسالوزرا" بیشتر از این که تحتتاثیر مستندهای رایج و مورد علاقهی تماشاگران امروزی باشد تحتتاثیر فضای موجود در برخی مستندهای تحقیقاتی است که اواخر دههی ۱۳۷۰ در شبکهی چهار سیما تولید شدند و تلاش کردند تا خلاء منابع اطلاعاتی مخاطبان و همچنین کمبودهایی که در سالهای اخیر بر اثر سقوط آمار کتابخوابی به وجود آمده را پر کنند.
قطبیزاده مستندهایی از نوع "رییسالوزرا" را عاملی برای نبرد با جهل تاریخی دانست و افزود: با وجود ضعفهایی که ممکن است بر این فیلم مترتب باشد تصویری که از قوامالسلطنه در این فیلم به نمایش گذاشته میشود یک تصویر بیواسطه است و هوشمندی کارگردان در این است که به قصد قهرمانسازی به سوی این شخصیت تاریخی حرکت نکرده و بیشتر در پی بیرون آوردن قوامالسلطنه از مه غلیظ پیرامونی و نمایش تصویر واضحتری از اوست.
قطبیزاده، سرلوحه قرار دادن یک داستان جذاب تاریخی را ویژگی کارگردانی "رییسالوزرا" دانست و افزود: در مورد زندگی خصوصی شخصیتهای تاریخی، عمدتاً جنبههای ناگفتهای وجود دارد که میتواند مکمل فیلم باشد و متاسفانه در این فیلم دیده نمیشود. شاید بهتر بود بخشی از تحقیقات کارگردان فیلم، متوجه این نکته باشد تا مسائلی ناگفته در مورد زندگی احمد قوام را به تماشاگر عرضه کند. چیزهایی نظیر خوابیدن او در اتاقی با چراغ روشن که نشان میدهد او به همان میزان که دیکتاتور بوده از ترس هم رنج میبرده است.
وی گفت: مستند "رییسالوزا" میتوانست ابعاد پنهان شخصیت قوام را از طریق اظهار نظر نزدیکان او دربارهی زندگی خصوصی و درباریاش به نمایش بگذارد و از این طریق تا حدی به جذابتر شدن فیلم کمک کند.
محمدرضا هاشمیان، کارگردان مستند "رییسالوزرا" در پاسخ به این نکته گفت: واقعیت این است که خیلی دلم میخواست وارد جزییاتی شوم که در مورد زندگی قوام وجود داشته و کم هم نیست، اما برداشت شخصیام این بود که شخصیت قوامالسلطنه به اندازهی کافی به نسل امروز معرفی نشده و اگر در فیلم به فعالیتهای سیاسی او در تاریخ معاصر بپردازم قادر خواهد بود تا تماشاگران را نسبت به این شخصیت کنجکاو کرده و برای انجام تحقیق بیشتر دربارهی او ترغیب کند.
هاشمیان گفت: من نمیخواستم فیلمی از نوع ویکیپدیایی بسازم و زندگینامهی احمد قوام را به نمایش بگذارم. دلم میخواست از طریق ساخت این فیلم، جنبههای پنهان سیاستورزی و کیاست این شخصیت را به مخاطب امروز نشان بدهم و به همین دلیل لحن اپیزودیک را برای این کار انتخاب کردم.
وی در پایان با اشاره به چالشها و خطرپذیریهای ساخت چنین فیلمی گفت: خودم هم تا آخرین روزهای تدوین و آمادهسازی فیلم نسبت به نحوهی واکنش مخاطب تردید داشتم. اما اکنون که فیلم با حضور در جشنوارههای مختلف موفق شده واکنشهای خوبی را به خود جلب کند خوشحالم که آن را ساختهام و امیدوارم از این پس بتواند تماشاگران بیشتری را نسبت به شخصیت قوامالسلطنه کنجکاو کند.