حاتمیکیا که از همان فیلمهای دیدهبان و مهاجر تسلط تکنیکی خود بر وظایف کارگردان را اثبات کرده بود، در فیلم بادیگارد به استانداردهایی تازه از سینمای اکشن دست مییابد.
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۳
ابراهیم حاتمی کیا فیلمساز معتبر و باسابقه سینمای ایران معمولا از چهره های خبرساز سال است . گاهی با ساختن فیلمهای داغ و تنش آمیز و گاه با واکنشها به فضای سینمای ایران و گاهی هم با سکوت خود . اما در همه حال ، او رفتاری ستاره وار دارد و خودش را در متن سینمای ایران به عنوان یک چهره مهم در معرض دید و خبرسازی قرار داده است .
بادیگارد فیلم تازه و پرسروصدای حاتمی کیا ، رجعت دوبارهی این فیلمساز باتجربه به فضایی است که دوست دارد. یک فیلم ارزشی ، شعارمند ، حساب شده و گزنده . فیلمی که از بیانیه های سیاسی و اجتماعی موردعلاقه حاتمی کیا خالی نیست ، و اتفاقا محمل مناسبی شده تا حاتمی کیا حرفهایی را که در سالهای اخیر در گوشه و کنار گفتگوهایش زده ، این بار به صورت منسجم و کامل در قامت یک اثر هنری تکرار کند . بادیگارد درواقع گفتگوی دلی و حسی حاتمی کیاست با جامعه ای که به زعم او از حال جانفشان ها و فداکارها غفلت می کند ، و دل به سیاست زده هایی داده که تنها دردی که ندارند ، درد مردم است .
بادیگارد فیلم تکنیک و اجراست . فیلمنامه خوبی ندارد ، داستان بارها دچار لکنت می شود و تکیه نویسنده بر اتفاق های متوالی برای پیش بردن داستان بیشتر از استادارد است . شخصیت پردازی تنها در مورد شخصیت اصلی کامل است و جایگاه بقیه آدمهای داستان دچار اختلال است ، و رابطه شخصیتها با هم از حد رفتارهای تیپیکال و گفتگوهای سنگین کم معنا فراتر نمی رود . سکانسهای مهم فیلمنامه در فضاهای نامناسب طراحی شده اند ، و مشکلاتی از این دست علاوه بر دیالوگ نویسی عجیب موردعلاقه حاتمی کیا ، فرصت تبدیل شدن به یک شاهکار را از فیلم گرفته است . فیلمنامه عملا پر از سکانسهای اضافی است ، به ویژه در یک سوم میانی که قصه به قهقرا رانده می شود و به جای ادامه دادن خط سیر جذاب یک سوم ابتدایی ، موقعیتهایی تکراری و نخ نما به داستان حقنه می شود تا شرایط برای حیدر فراهم شود و بیانیه خوانی را شروع کند . در حالی که به نظر می رسد ادامه دادن مسیر ابتدایی قصه و در معرض شک قرار دادن حیدر به عنوان شخصیت اصلی ، فضای بسیار مناسب تری برای فیلم ایجاد می کرد .
کارگردانی فیلم اما کم نظیر است . حاتمیکیا که از همان فیلمهای دیدهبان و مهاجر تسلط تکنیکی خود بر وظایف کارگردان را اثبات کرده بود، در فیلم بادیگارد به استانداردهایی تازه از سینمای اکشن دست مییابد. به ویژه در سکانس های افتتاحیه و پایان بندی که فیلم عملا یک سر و گردن بالاتر از سینمای ماست ، و شیوه کارگردانی حاتمی کیا و ترکیبش با نبوغ تمام نشدنی محمود کلاری ، ضیافت تصویری باشکوهی فراهم می کند که لذت تماشا را به جان مخاطب می نشاند ، و حتی می تواند مثل سرپوشی کارآمد بر ضعفهای فیلمنامه عمل کند . معرفی جذاب و کامل قهرمان فیلم که از همان ابتدای با نماهایی مناسب اتفاق می افتد ، در کنار استفاده هوشمندانه از نماهای آهسته و حرکتهای نرم دوربین فیلم را بدل به نمونه کاری شاخص از سینمای اکشن کرده است ،ژانری که سینمای ما سالهاست از دست داده و به شدت خلاء آن را حس می کند .
پرویز پرستویی احتمالا عامدانه و به خواست کارگردان نوعی از بازی اغراق آمیز را که پیش تر در آژانس شیشهای و روبان قرمز نمایش داده بود ، تکرار می کند . در تمام فیلم نم اشکی گوشه چشم او هست ، و چندبار هم گریه می کند . پرستویی با بازی زیرکانه و ساده خود شخصیت حیدر را بسیار خوب و تمام عیار نمایش می دهد ، و گرچه در بازیش غافلگیری چندانی نیست ، اما تناسب بازی و نقش سبب شده فیلم در حوزه بازیگری دست پری داشته باشد . مریلا زارعی نیز با بازی تکراری اما موثر خود ، نقش زن قهرمان را عالی ایفا کرده و بازی خوب بابک حمیدیان هم ویترین فیلم را کامل می کند . درخشش پدرام شریفی نیز نشان می دهد این بازیگر جوان و مستعد را باید جدی گرفت .
بادیگارد نمونه ای از سینمای ارزش گرای کیفی است . فیلمهایی که مضمون و محتوایشان با وضعیت معمول سینمای ایران یکسان نیست و اصطلاحا به عنوان فیلمهای ارزشی شناخته می شوند ، معمولا از ضعف هولناک تکنیکی رنج می برند و آنقدر ضعیفند که اصلا دیده نمی شوند تا حرفشان فهمیده شود . در جشنواره امسال هم از این فیلمها داریم . اما بادیگارد به لطف سر و شکل استانداردی که دارد و با توجه به سطح کیفی مناسب ، فیلمی شاخص و قابل تامل است که در وانفسای فقدان فیلم جذاب ، رنگ و بوی تازه ای به اکران سال آینده خواهد داد .
ابراهیم حاتمی کیا شاید با فیلم بادیگارد معتبرتر نشده باشد ، اما اعتبار خود را از دست رفته هم نمی بیند ، و شاید تجربه بعدی او در سینمای اکشن همان فیلمی باشد که منتظرش هستیم.
علی کریمی