تحریرنو: امین عظیمی، نویسنده، مترجم و منتقد تئاتر و سینما در ارتباط با پخش اخباری درخصوص فعالیتهای هنری محمد یعقوبی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در بخش خبری ۲۰:۳۰ و انتشار تصاویرش در این برنامه که موجب بروز حاشیههایی شدهاست، یادداشتی منتشر کرد.
در این یادداشت با عنوان "من تئاتریام"، آمده است:
همواره در هر محفل هنری و کاری که حضور پیدا میکنم این امر را برای خودم افتخار بزرگی میدانم که بگویم من یک تئاتریام. تحصیلاتم، کارهای مختصرم و تدریسم در چارچوب این هنر ارزشمند و انسانی بوده است و اعتقاد دارم تئاتر بهترین ابزار برای ایجاد همدلی، درک و گفتوگوی متقابل در سرزمین ما است. طبیعی است به فراخور این مهم با بسیاری از چهرههای تئاتری کشور از نمایشنامهنویسان گرفته تا کارگردانان و بازیگران در ارتباط و تعامل بودهام. یکی از این افراد محمد یعقوبی بودهاست.
نمایشنامهنویس و کارگردانی که همواره وسواس و تعهد اجتماعیاش را در ارتباط با بازنمایی آسیبهای اجتماعی ستودهام. کسی که از تئاتر کالایی مصرفی نمیسازد بلکه میکوشد بهسهم خود به اصلاح جامعه و ایجاد تعادل در آن کمک کند.
افتخاری بود که در سال ۱۳۸۹ در سمت دستیار، ۹ ماهی را با پروژهی "نوشتن در تاریکی" همکاری کنم و با فوتوفنهای تکنیکی کارهای او از نزدیک آشنا شوم. اجرایی که سعی میکرد با کندکاو در دنیای شعر و ادبیات و همچنین اختلافنظر آدمها به گونهای آیینهدار عصر و زمانهی خودش باشد.
بعدتر من به فعالیتهای پژوهشی و انتقادیام ادامه دادم و محمد یعقوبی به اجرای آثارش و این فرصت دیگر دست نداد تا در پروژههای آتی با ایشان همراهی کنم. هرچند در این سالها تمامی اجراهای ایشان را دیدهام و اتفاقا انتقاداتم را در سایهی مهربانی و صبوریشان با صراحت هرچه تمامتر بیان کردهام.
اینکه گاه در کارها و اظهار نظراتشان آنقدر به صراحت کلمه وفادارند که جانب تعادل را از دست میدهند و به اصطلاح برای خودشان دشمن میتراشند. آنچنان که در مورد اظهار نظرات ایشان سوءبرداشتهایی شد که در نهایت با تکذیب این سخنان ماجرا پایان یافت. اما شاید مشکل ریشه در تئاتر خود ما هم دارد. تئاتری که بخل و حسد و تنگنظری یکی از ارکان همیشگیاش بوده و هست و تنها یک نوبت اجرا میتواند در آن هر کافری را مسلمان و هر مسلمانی را در چشم بسیاری آن هم در طرفهالعینی کافر کند. هیهات!
اینروزها نیز اجرای چند کار متوالی از ایشان فضا را به گونهای کردهاست که دوغ و دوشاب باهم قاطیشده و هرکس از ظن خود به این مسئله پرداخته است. با اینحال خاستگاه اصلی این یادداشت حادثهای است که در چارچوب برنامهی ۲۰:۳۰ شبکهی دوم سیما چند شب پیش رخ داد و در گزارشی نکاتی به ایشان نسبت دادهشد که برای بنده که از نزدیک ۹ ماهی در جوارشان بودم جای بسی تعجب داشت و طرفه آنکه در یکی دو تصویر از این گزارش عکس بنده در کنار ایشان، صفحات تلویزیونی را پرکرده بود و برای بسیاری از دوستان من این سوال را ایجاد کرد که دخل من به این موضوع چیست؟
واقعیت این است که هر انسانی وجود و هویتی مستقل دارد. ممکن است اظهارنظر بکند، بنویسد و حرف بزند اما قضاوتکردن در مورد افراد تنها بر مبنای همین منش و رفتار ایشان صورت میپذیرد نه اظهارنظرات اطرافیان ایشان.
گزارش ۲۰:۳۰ از دو منظر از جانب انصاف و اخلاق خارج شدهبود. نخست آنکه معلوم نیست با چه انگیزهای تصویر بنده را در این گزارش مورد تاکید قرار میداد؟ و دیگر اینکه در بیان نکات پیرامون محمد یعقوبی بسیار گزینشی عمل کردهبود.
نکتهی دوم امری است که محمد یعقوبی بهعنوان یک نویسنده و حقوقدان، خود بهخوبی از پسِ توضیحاش برمیآید اما مسئلهی نخست پرسشی است که بنده از این گزارشگر محترم دارم. اینگونه دیگران را در مظان انگشتنمای خلق قرار دادن با چه معیار اخلاقی مناسبت دارد؟ تصویر بنده بهعنوان یک انسان حقیقی چرا باید اینگونه مورد سواستفادهی رسانهای قرار بگیرد؟ اینکه در ۵ سال قبل تنها برای چندماه دستیار فردی بودم و تمام چه ارتباطی به زمان حال دارد؟ بهویژه آنکه این چنین اتهامزنی به کسانی که همواره در چارچوب قانون و خیر و صلاح کشور خویش قدم برداشتهاند و قلم زدهاند چه توجیهی دارد؟ من از جانب خودم بهعنوان یک همکار رسانهای به شما میگویم ابتدا تحقیق کنید و بعد اتهام بزنید و در این بین ببینید اقدام شما موجب بزه و حرج بر دیگران و اطرافیان نباشد.
در هر حال محمد یعقوبی در زمان دولتهای ۸ و ۹ حداقل ۴ تله تئاتر را برای شبکهی ۴ کارگردانی کردهاست که تمامی آنها از سیمای جمهوری اسلامی ایران با عناوین "زمستان ۶۶"، "خانم سویج عجیب"، "آدم خوابش میگیره" و اجرایی که اینروزها هم روی صحنهی تماشاخانهی ایرانشهر با عنوان "دل سگ" هست پخش شدهاست.
آیا همکاری با چنین فردی که تمامی اجراهایش با مجوزهای قانونی همراه بودهاست و از جشنوارهی تئاتر فجر دورههای مختلف که بهمناسبت پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشده جوایزی دریافت کرده، جرم است؟ یا امری است که باید پنهانش کرد؟
در هر حال شایسته است مدیران بخشهای خبری رسانهی ملی در نحوهی انعکاس دیدگاههای خود به گونهای شائبهبرانگیز اقدام نکنند که موجب دلسردی وفاداران و همراهان این سرزمین عزیز باشد. آنهم گروهی که بهعنوان خدمتگزاران فرهنگ و هنر در سالی که بهعنوان سال عزم ملی برای اقتصاد و فرهنگ نام گرفته است نیازمند حمایت و همراهی هرچه بیشتر دستگاههای ذیربط هستند و در این میان اهالی مظلومِ هنرِ شریف تئاتر که با تمامی دشواری معیشتشان میکوشند با تولید آثار ارزشمند در برابر رسانههای بیگانه و هجوم بیامان شبکههای پوچ ماهوارهای مقاومت کنند.
باشد که دیگر زمینه را برای اتهامزنی و توهین ناروا بر انسانها هموار نکنیم، حال میخواهد در هر جایگاه و مسندی باشیم.
امین عظیمی
مرداد ۱۳۹۳