در طول این سالها بنیاد مستضعفان در حوزههای مختلفی بهویژه در حوزه اقتصاد فعالیت زیادی داشته است که تنها بخش کوچکی از آن به بهبود وضع زندگی مستضعفان و محرومین جامعه اختصاص دارد. از این بُعد ماجرا صرف نظر میکنیم و تنها به این میپردازیم که آنچه بنیاد در مورد خانه توران انجام داده است، چه نسبتی با اساسنامه آن دارد!
روز دوشنبه معماری نیوز خبری منتشر کرد که خانه توران یا قمرالملوک امیر سلیمانی، همسر سوم رضا شاه پهلوی زیر تیغ بلدوزرها رفته است و مجتمع اقتصادی کمیته امداد امام خمینی (ره) در حال تخریب این بناست تا در زمین این خانه مصادرهای، یک برج ۱۱ طبقه بسازد.
خانه تاریخی "توران" زیر تیغ بلدوزرهابا پیگیری خبرنگار حوزه میراث فرهنگی سایت معماری نیوز و همکاری سازمان میراث فرهنگی، یگان حفاظت در محل حاضر شد و عملیات تخریب را متوقف کرد. اما بعد از رفتن این نیروها و بهرغم ثبت اضطرای خانه توران در فهرست آثار میراث ملی، نیروهای مأمور از سوی کمیته امداد مجدداً عملیات تخریب را آغاز کردند که باز نیروهای میراث فرهنگی به محل رفتند و جلوی عملیات آنها را گرفتند. گرچه در پایان روز بنای این خانه تاریخی آنقدر آسیب دیده که تقریباً چیزی از آن باقی نمانده بود اما یگان حفاظت تا صبح در این مکان باقی ماند تا از تخریبهای احتمالی بیشتر جلوگیری کند.
سرنوشت خانه همسر رضاشاه صرف نظر از اینکه کی و چگونه آغاز شده، با اتفاقات روز دوشنبه متأسفانه به پایانش نزدیک شده است. به نظر میرسد در نهایت این ملک ۵ هزار متری در یکی از بهترین نقاط پایتخت هم به دست سوداگران زمین و ساختمان در تهران خواهد افتاد!
اما داستان این سرنوشت در طول سالهای پس از انقلاب تا رسیدن به این نقطهی شاید پایانی، چند نقطه عطف مهم دارد که بد نیست اشارهای به آنها داشته باشیم تا بتوانیم از طریق وضوح بخشیدن به ماجرا، هم واسطههایی را که این ملک را به دست برجسازان انداختهاند، مشخصتر کنیم؛ هم اندک تلاشی برای جلوگیری از تکرار این اتفاقات، یعنی سوء استفاده از اموال عمومی و مصادرهای داشته باشیم و قدمی نیز در مسیر حفاظت از بازماندهها و میراث تاریخی و فرهنگی ملی برداریم.
بنیاد مستضعفان خانه توران را مصادره کرددر تاریخ ۹ اسفند ۵۷ امام خمینی(ره) طی نامهای به شورای انقلاب اسلامی مأموریت میدهند که "تمام اموال منقول و غیر منقول سلسله پهلوی و شاخهها و عمال و مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطه غیرقانونی از بیتالمال مسلمین اختلاس نمودهاند، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره نمایند و منقولات آن در بانک ها با شماره به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و غیرمنقول از قبیل مستغلات و اراضی ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد در ایجاد مسکن و کار و غیرذالک".
یک هفته بعد از صدور این حکم "بنیاد مستضعفان" توسط شورای انقلاب تشکیل شد و عملاً آغاز به کار کرد. یکی از اموالی که این بنیاد مورد مصادره قرار داد، خانه ۵ هزار متری توران واقع در منطقه زعفرانیه تهران بود. در طول این سالها تنها اقدامی که در مورد این ملک صورت گرفت، واگذاری یا فروش آن در سال ۷۵ توسط بنیاد مستضعفان به کمیته امداد امام خمینی(ره) است.
در واقع تا روز دوشنبه ۲۸ تیر ۹۵، این ملک، بنا و باغ پر درخت و وسیعش از آن دسته از اموال مصادرهای بود که از سال ۵۷ تاکنون دستنخورده و متروکه رها شده و بهرغم ارزش تاریخی و فرهنگیاش، هرگز به عنوان میراث ملی شناخته و ثبت نشده بود. در واقع همه از مسئولانی چون متولیان امور شهری و میراث تاریخی و فرهنگی گرفته تا شهروندان آن را فراموش کرده بودند؛ البته همه بجز بنیاد مستضعفان و کمیته امداد که آن را موضوع معاملهای بین خودشان کردند!
بنیاد مستضعفان خانه توران را فروختهیأت مؤسس بنیاد مستضعفان در نخستین اقدام خود برای انسجام امور و تعیین محدوده فعالیتها، اساسنامهای تنظیم کرد که بعد از تأیید شورای انقلاب، به ثبت این بنیاد در تاریخ ۳ مرداد ۵۸ منتهی شد. به استناد اساسنامه مذکور، موضوع فعالیت بنیاد چنین تعریف شده است "تمرکز اموال خاندان پهلوی و همه کسانی که با وابستگی به این خاندان ثروتهای نامشروع به دست آوردهاند و دادگاه انقلاب حکم استرداد اموال مزبور را صادر کرده و میکند و تملک آنها از طریق مستضعفان و به مصرف رساندن همه درآمدهای آن اموال در راه بهبود وضع زندگی و به خصوص مسکن آنان". بر همین مبنا یکی از مهمترین اهداف کلی بنياد که در این اساسنامه مورد تصریح و تأکید قرار گرفته، عبارت است از "به مصرف رساندن همه درآمدهاي بنياد در را بهبود وضع زندگی و مخصوصاً مسکن مستضعفان، با رعایت اولویتهایی که در آییننامه مخصوص معین میشود".
این اساسنامه به مرور زمان مورد اصلاح قرار گرفته که آخرین نسخه آن در سال ۷۹ به توشیح رهبری رسیده است. طبق آن "بنياد نهادي است نشأت گرفته از انقلاب اسلامي، غيرانتفاعي، داراي شخصيت حقوقي و استقلال مالي، اداري و استخدامي كه تحت نظارت عاليه مقام معظم رهبري و طبق مقررات ايناساسنامه وآئيننامههاي داخلي اداره ميشود" و نیز اهداف کلی آن عبارتست از "کمک به ارتقاء سطح زندگی مادی, معنوی و فرهنگی مستضعفان و محرومین جامعه همراه با اداره بهینه دارائیهای تحت پوشش و با حضور مؤثر در صحنههاي اقتصادي در چارچوب سياستهاي كلي نظام".
در طول این سالها بنیاد مستضعفان در حوزههای مختلفی بهویژه در حوزه اقتصاد فعالیت زیادی داشته است که تنها بخش کوچکی از آن به بهبود وضع زندگی مستضعفان و محرومین جامعه اختصاص دارد. از این بُعد ماجرا صرف نظر میکنیم و تنها به این میپردازیم که آنچه بنیاد در مورد خانه توران انجام داده است، چه نسبتی با اساسنامه آن دارد!
خانه توران یکی از اموال مصادرهای است که طبق اساسنامه مذکور، بنیاد موظف است به خوبی آن را اداره کند و در جهت ارتقای سطح مادی، معنوی و فرهنگی فرودستان جامعه مورد بهرهبرداری قرار دهد. اما در طول این سالها خانه توران نه مورد حفظ و حراست قرار گرفته و نه به سود مستضعفین و محرومین بهرهبرداری خاصی از آن شده است. گویا بنیاد مستضعفان به طور کلی فراموش کرده بود که خانه تورانی وجود دارد و موظف است آن را به طور بهینه و برای کمک به بهبود زندگی مستضعفان و محرومین اداره کند. این فراموشی ادامه داشت تا اینکه در سال ۷۵ بنیاد این ملک را به کمیته امداد فروخت.
به لحاظ حقوقی بنیاد مستضعفان نه موسسهای دولتی محسوب میشود و نه شرکتی خصوصی، بلکه موسسهای عمومی است. بنابراین در هر صورت اموال این بنیاد جزء اموال عمومی به حساب میآید. اما اساسنامه بنیاد این اختیار را به آن و در واقع به رئیس و نهایتاً هیأت رئیسهاش میدهد که این اموال را در جهت اهداف بنیاد مورد معامله قرار دهند.
البته نمایندگان مردم در دولت و مجلس و نهادهای نظارتی چون سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات و غیره اجازه نظارت و دخالت در امور بنیاد را ندارند. به عبارت دیگر نظارت بر نحوه عملکرد این بنیاد در مورد اموال تحت اختیارش -که در واقع اموالی متعلق به عموم مردم است- اعم از اداره، حفاظت و معامله آن اموال بسیار محدود است.
بنابراین قانون و اساسنامه بنیاد مستضعفان آن را از قید نظارت عمومی رها کرده و به افکار عمومی حق و مجال لازم را نمیدهد که در امور بنیاد تفحص کند و بپرسد چرا بنیاد خانه توران را متروکه رها کرده بود و آن را به سود مستضعفان مورد بهرهبرداری فرهنگی و اقتصادی قرار نمیداد؟
بنیاد چرا و به چه میزان بعدها این ملک را به کمیته امداد فروخت؟ درآمد ناشی از فروش آن را چطور صرف کرد؟ آیا از این پول برای بهبود زندگی محرومین و مستضعفان استفاده شده است؟ به عبارت دیگر آیا خانه مصادرهای توران دست کم از طریق فروشش، در جهت اهداف روشن در اساسنامه بنیاد مستضعفان بکار گرفته شد؟!
بنابراین در اینجا آنچه پیش از هر چیز میتواند محل سؤال باشد، خود قانونی است که بنیاد مستضعفان را از نظارت و دخالت عمومی مصون کرده است!
کمیته امداد خانه توران را تخریب کرد تا برج بسازد!با خروج بنیاد از ملک توران، توپ به زمین کمیته امداد افتاد و اکنون این ملک جزء اموال کمیته امداد به شمار میرود که این نهاد طبق اساسنامهاش باید آن را برای تحقق اهدافش بکار گیرد.
در اساسنامه کمیته امداد هم آمده است این نهاد «با هويتي ديني و مردمي، جهادي، عامالمنفعه و غير انتفاعي تأسيس شد تا پيامآور فرهنگ احسان، ايثار، انفاق و نيكوكاري در جامعه اسلامي بوده و غيرت و كرامت انساني را در حمايت از محرومان حفظ كند». کمیته امداد نیز از جمله سازمانهایی است که "داراي شخصيت حقوقي ومقررات مالي و اداري و استخدامي مستقل است".
همچنین طبق اساسنامه مذکور هدف از تشكيل کمیته امداد "توانمندسازي و شكوفايي استعدادها و تأمين خوداتكايي، تقويت و رشد ايماني و اعتقادي نيازمندان و محرومان با ارائه خدمات اجتماعي، حمايتي، فرهنگي و معيشتي به آنان است".
حال مسئله اینجاست که کمیته امداد کدامیک از اهداف اساسنامه خود را دنبال میکرد وقتی از محل منابع و اموالی که باید صرف امور عامالمنفعه، غیر انتفاعی و در جهت پشتیبانی و حمایت از محرومان شود، زمینی ۵ هزار متری در زعفرانیه تهران را خریداری کرد؟ و یا از طریق تخریب بنای این ملک و پروژه ساخت برج ۱۱ طبقه، کدامیک از اهداف خود را دنبال میکند؟
آیا ساخت این برج در منطقه زعفرانیه گره ای از مشکلات محرومین باز میکند و آیا در جهت حفاظت از غیرت و کرامت انسانی آنهاست؟
اینها مسائلی است که برای افکار عمومی مطرح است و تاکنون بیپاسخ مانده؛ البته از آنجایی که کمیته امداد هم طبق قانون و اساسنامهاش از نظارت و دخالت عمومی رهاست، افکار عمومی شاید هیچ گاه به پاسخی در خور برای پرسشهایش نرسند، چرا که قانون از اساس حق آنها را برای تفحص و پرسشگری در مورد این نهاد به رسمیت نمیشناسد! در این مورد نیز قبل از هر چیز این قانون است که میتواند محل پرسش باشد!
خرابه خانه توران ثبت ملی شد!در مورد سرنوشت خانه توران، افکار عمومی دست کم میتوانند سازمان میراث فرهنگی را خطاب قرار دهند و بپرسند چرا این سازمان که موظف به پژوهش، نظارت، حفظ، احياء و معرفي آثار واجد ارزش فرهنگي و تاريخي است، خانه توران را فراموش کرده بود و آنقدر دیر برای ثبت ملی آن اقدام کرد که دیگر تقریباً چیزی ارزشمند از این بنا باقی نمانده است؟ آیا اکنون میتوان برای ثبت ملی نه خانه توران، بلکه در واقع خرابههای آن فایدهای متصور شد؟ یا اینکه این اقدام دیرهنگام تنها به سود سازمان میراث فرهنگی، آن هم تنها برای رفع تکلیف از این سازمان است؟
البته حتی اگر سازمان میراث فرهنگی خود را بهدرستی موظف به پاسخگویی به چنین پرسشهایی از جانب افکار عمومی بداند، باز هم سرنوشت خانه توران تغییری نمیکند. نمیتوان زمان را به عقب برگرداند تا بتوان با ثبت به موقع این بنای تاریخی و فرهنگی، با مرمت و حفظ آن و بهبود وضعیت باغ اطرافش، آن را به مکانی تاریخی-فرهنگی و عمومی بدل ساخت و به نوعی آن را مدیریت کرد که عموم مردم بتوانند از آن استفاده فرهنگی و اجتماعی ببرند و نهادهایی چون بنیاد مستضعفان و کمیته امداد هم با بهره اقتصادی حاشیه آن، در جهت اهداف اساسنامهشان بکوشند.
مرجان نمازی