گفت‌وگو با "جعفر دهقان"
دهقان: امیدوارم سینمای ما به سمت‌و‌سویی برود كه محتوا و به‌طور كل اصالت ایرانی‌ در آن فراموش نشود.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۹
 
گفت‌وگو با "جعفر دهقان"
 
دهقان: امیدوارم سینمای ما به سمت‌و‌سویی برود كه محتوا و به‌طور كل اصالت ایرانی‌ در آن فراموش نشود.

تحریرنو: اول فیلم‌های دفاع‌مقدس و بعد هم آثار تاریخی. عمده فعالیت جعفر دهقان در مقام بازیگر به حضور در فیلم‌ها و مجموعه‌های این‌چنینی محدود می‌شود، اما او گاهی ایفاگر نقش‌هایی بسیار متفاوت و متناقض هم بوده است.


بازیگری كه شروع فعالیت هنری‌اش به سال ۱۳۵۴ و از سن پانزده‌سالگی بازمی‌گردد در برخی آثار ماندگار دفاع‌مقدس و تاریخی بازی كرده است. "بلمی به سوی ساحل"، "بوی پیراهن یوسف" و "حماسه‌ مجنون" كه برای این آخری سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد دوازدهمین جشنواره‌‌ی بین‌المللی فیلم فجر را از آن خود كرده و "مریم مقدس"، "مردان آنجلس"، "یوسف پیامبر"، "شهر آشوب" و "مختارنامه".

كارنامه‌ی هنری دهقان اما فقط به بازی در چنین آثاری خلاصه نشده و نقش‌های متفاوتی را نیز تجربه كرده است، از جمله حضورش در فیلم‌های "تیرباران"، "مرگ دیگری"، "دستفروش" و سریال "سرزمین كهن". دهقان زمانی كه به یاد بازی‌ و نقش متفاوتش در قالب شخصیت یک قصاب در این سریال می‌افتد تاسفش را از توقف پخش آن با عبارت "حیف شد" نشان می‌دهد. آن‌هم موكدا و با تكرار سه‌باره. او این اواخر به‌صورت توامان در دو مجموعه‌ی تلویزیونی حضور داشت. در سریال "گذر از رنج‌ها" در نقش مرد میان‌سالی حاضر شده كه مورد وثوق مردم آبادی است و در مجموعه‌ی "حانیه" هم سرهنگ مستبدی بود كه برای حفظ خانواده در حال فروپاشی‌اش تلاش می‌كرد.

گفت‌وگویی با جعفر دهقان درباره‌ی بازی اخیرش درسریال‌های "حانیه" و "گذر ازرنج‌ها" انجام شده‌است که می‌خوانیم.

آقای دهقان ابتدا از نقش‌های‌تان در سریال‌های "گذر از رنج‌ها" و "حانیه" بگویید؟

"گذر از رنج‌ها" را سال گذشته كار كردم. خیلی مشكل بود. قصه‌ی خیلی خوبی دارد كه مردم با آن ارتباط برقرار كرده‌اند. نقش من هم با دیگر كارهایم متفاوت است، به‌خصوص با سریال "حانیه". هر دو سریال سختی‌های خودش را داشت، به‌خصوص "گذر از رنج‌ها" كه در كوه و دشت و بیابان فیلم‌برداری ‌شد. فریدون حسن‌پور خیلی راحت كار می‌كرد. از آن سریال‌هایی بود كه وقتی از صحنه دور می‌شدی دلت تنگ می‌شد برای كار و عواملش.

گویا در این سریال آسیب هم دیده بودید؟

بله، در صحنه‌ای باید اسب‌ها را از منطقه‌ی صعب‌العبور رد می‌كردم كه یكی از اسب‌ها پایش را روی پایم گذاشت و زانویم ورم كرد. طوری كه پایم باد كرد و شدیدا درد می‌كرد. راه رفتن برایم مشكل شده بود. به تهران كه بازگشتم درمان را شروع كردم و پس از مدتی پایم بهتر شد.

خسرو در "گذر از رنج‌ها" بیش‌تر در حال عبور و گذر است. این نقش از همان ابتدا ین‌قدر كم‌رنگ بود؟

خب او آدم‌ها را می‌برد و می‌آورد. به‌نوعی رابط شهر و روستاست و كارهای روستاییان را انجام می‌دهد. در مسیر رفت‌و‌برگشتش به شهر هم با آدم‌های مختلف هم‌راه می‌شود. به‌نوعی دل‌باخته‌ی مه‌لقا هم هست، اما شهامت گفتن و ابراز عشقش را ندارد، از آن‌جا كه زن دل‌خواهش خودش یک‌پا مرد است. شخصیت خسرو به‌مرور شكل می‌گیرد و بروز می‌كند. او یک شخصیت صمیمی و دوست‌داشتنی است.

پیش از این، تجربه و سابقه‌ی بازی در نقش یک روستایی را داشتید؟

نه، برای اولین‌بار بود. اصلا برای بار اول بود كه با لهجه صحبت می‌كردم. من تا به‌حال لهجه نگرفته بودم.

خسرو انسان معتمدی هم هست تا جایی‌كه روستاییان حتی زن و بچه‌‌ی‌شان را به او می‌سپارند.

آفرین. ببین چه‌قدر مطمئن است كه حتی ناموس‌شان را به‌دست او می‌دهند و مردم نامه‌های خصوصی و امانتی‌های‌شان را هم به او می‌سپارند. این آدم نمی‌تواند بد باشد. ای كاش فیلم‌نامه جا داشت و به خسرو بیش‌تر پرداخته می‌شد. مطمئن باشید وقتی كه سریال تمام شود با وجود كم‌رنگ بودن نقش خسرو، همه از او به نیكی یاد خواهند كرد.

در "حانیه" هم كه یک سرهنگ مستبد بودید.

بله، یک سرهنگ كلانتری كه از همسر اولش جدا شده و ازدواج مجدد داشته است. در عین حال دوست ندارد دخترش با همسر سابق او دیدار و رابطه‌ای داشته باشد. این هم نقش سختی بود. ۲۰ روز تمام در گرمای طاقت‌فرسای یزد كار كردم. حتی نمی‌توانستیم به‌خاطر ایجاد سر‌و‌صدا پنكه روشن كنیم. اما راضی‌ام. دهقانی‌اشكذری هم به‌مانند حسن‌پور خیلی صبور و متین بود. هر دو كارگردان اگر سوالی برای بازیگران درباره‌ی نقش‌ها پیش می‌آمد با طمانینه پاسخ می‌دادند.

قبلا هم تجربه‌ی بازی در نقش یک نظامی را داشته‌اید، مثلا فیلم "تیرباران".

بله، در "حانیه" برای اولین‌بار نبود كه نظامی می‌شدم. در فیلم تیرباران نقش یک سرگرد ساواكی را بازی می‌كردم كه در تیم تعقیب شهید اندرزگو بود و می‌خواست هر‌طور شده برای موقعیت شغلی و ترفیع درجه، خودش آن شهید را به دام بیندازد. اما سرهنگ سریال "حانیه" بیش‌تر درگیر مسائل خانوادگی است و همه‌ی فكر و ذكرش حفظ دختر و از هم نپاشیدن زندگی خانوادگی‌اش. او می‌خواهد زندگی جدیدی را سوای زندگی گذشته‌اش بسازد.

آقای دهقان گویا با فیلم‌های تاریخی عجین شده‌اید، قبلا هم كه بیش‌تر در آثار دفاع‌مقدس حضور داشتید.

اصلا دلم نمی‌خواهد در آثاری بازی كنم كه علی‌السویه باشند. یک‌بار به نمایش درآیند و بعد هم برای همیشه فراموش شوند. دوست‌دارم در اثری بازی كنم كه تا سال‌ها قابلیت دفاع داشته باشد و در یاد و ذهن مردم بماند. فیلم و سریالی كه تاریخ مصرف نداشته باشد بازیگرانش هم ماندگار می‌شوند.

فیلم و سریال كه زیاد ساخته می‌شود اما پس از مدت كوتاهی برای همیشه به‌دست فراموشی سپرده می‌شوند اما فكرش را بكن، "مختارنامه" هیچ‌وقت از یاد مردم نمی‌رود. "یوسف پیامبر" هم همین‌طور. اصلا مردم مرا با همین نقش‌های تاریخی‌ام می‌شناسند. اگر می‌خواستم كارهای معمولی بازی كنم كه كسی مرا نمی‌شناخت. من یک زمانی دوست داشتم در آثار دفاع مقدسی ایفای نقش كنم.

حضورم در این فیلم‌ها را یک نوع ادای دین به بچه‌های جنگ و خود دفاع‌مقدس می‌دانستم. پس از تعطیلی سینمای دفاع‌مقدس بلاتكلیف مانده بودم. بالاخره من بازیگر هستم و باید از همین طریق امرار معاش كنم. دوست هم نداشتم هر نقشی را بازی كنم. تصمیم گرفتم بیش‌تر در كارهای تاریخی بازی كنم. بگذریم از این‌كه در فیلم‌ها و سریال‌هایی هم بازی كرده‌ام كه شاید ربطی به تاریخ نداشته باشد.

ژانر مورد علاقه‌ی خودتان؟

اول تاریخی و بعد اجتماعی. كارهای اجتماعی را خیلی دوست دارم.

شما در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بازیگر پركار سینمای جنگ و دفاع‌مقدس بودید. اما از آثار خوب و تامل‌برانگیزی مثل "بوی پیراهن یوسف"، "حماسه مجنون"، "پرواز در شب" و "بلمی به سوی ساحل" رسیدید به "یاس‌های وحشی" و "شیرهای جوان" كه بیش‌تر اكشن بودند. چرا؟

البته این دو فیلم آخر كه اسم بردید هم هر چند مستقیم به دفاع‌مقدس ارتباط نداشت، اما حرف بچه‌های جنگ بود. من خودم ورزش‌كار بوده و هستم، بگذریم كه از وقتی مهره‌های گردنم را عمل كرده‌ام دیگر نمی‌توانم كارهای سنگین انجام دهم. به‌هر‌حال دوست داشتم این ژانر را هم تجربه كنم تا خودم را محک بزنم كه توانایی حضور در فیلم‌های پرتحرک را دارم یا خیر. در "یاس‌های وحشی" و "شیرهای جوان" بازی كردم و اتفاقا خیلی هم راضی بودم اما متاسفانه ساخت این نوع فیلم‌ها در كشورمان ادامه پیدا نكرد.

گویا رزمی‌كار هم هستید؟

بله، رزمیران یا همان كشتی‌کج كار می‌كردم. بوكسور هم بودم. چند سال هم كشتی فرنگی می‌گرفتم.

و در عین حال كه بیش‌تر در كارهای تاریخی و دفاع‌مقدسی حضور داشته‌اید‌، اما تنوع نقش‌های‌تان زیاد بوده‌است. خودتان بیش‌تر به چه نقش‌هایی علاقه‌مند هستید؟

من نقش‌های منفی را بیش‌تر دوست دارم. نقش‌های مثبت هم زیاد داشته‌ام، اما نمی‌دانم چرا خود را به منفی‌ها نزدیک‌تر می‌دانم. فكر می‌كنم شخصیت‌های منفی جای بیش‌تری برای كار دارند. یک‌دست و یک‌نواخت نیستند. بازیگر را به تحقیق و مطالعه روی نقش مجبور می‌كنند تا باورپذیر شود و اگر بیننده قرار است از یک شخصیت متنفر شود واقعا این اتفاق بیفتد. نقش‌های منفی را به‌خاطر همین پیچیدگی‌هایش دوست دارم.

چهره و فیزیک‌تان هم بیش‌تر با نقش‌های منفی هم‌خوانی دارد.

آره، ولی قلبم ساده و مهربان است. (می‌خندد)

در این كه شكی نیست اما چرا با وجود این علاقه كم‌تر شما را در نقش‌های منفی می‌بینیم؟

شاید كارگردانان این جسارت را ندارند كه نقش‌های منفی را به‌من بسپارند. عاشق این هستم كه روزی فرا برسد كه یک كارگردان بگوید من می‌خواهم یک كار كمدی بسازم و تو هم بیا نقش اولش را بازی كن. بعد هم ببینیم من توانایی‌اش را دارم یا نه. اگر نتوانستم نقش را درست دربیاورم، بازیگری را برای همیشه می‌بوسم و می‌گذارم كنار. اصلا دیگر بازی نمی‌كنم، اما متاسفانه هیچ‌كدام از فیلم‌سازان ما نمی‌گویند جعفر دهقان ۴۰ سال است دارد كار می‌كند و از پیش از انقلاب در تئاتر بوده و شاید توانایی اجرای نقش‌های كمدی را هم داشته باشد. شاید جرات پیش‌نهاد دادن نقش‌های متفاوت را به من ندارند یا فكر می‌كنند ممكن است مردم دهقان را با این نقش نپذیرند.

البته به‌نظر من مردم ما این‌قدر فهیم هستند كه متوجه باشند جعفر دهقان یک هنرپیشه است و می‌تواند از پس نقش‌های دیگر هم بربیاید. چه‌طور وقتی نقش منفی بازی می‌كنم برای مردم باورپذیر است اما شخصیت كمدی‌ام را باور نمی‌كنند؟! این برمی‌گردد به سلیقه و خواست فیلم‎سازان ما. خودم خیلی دوست دارم نقش‌های متفاوتی را كه تا به امروز بازی نكرده‌ام تجربه كنم. مطمئن باشید اگر یک فیلم‌نامه‌ی پخته‌ی كمدی باشد هم‌راه یک كارگردان خوب، من هم یک بازی فوق‌العاده خواهم كرد كه هركسی بعدها ببیند بگوید آفرین به جعفر دهقان.

كدام یک از شخصیت‌هایی را كه تا به امروز بازی كرده‌اید بیش‌تر دوست دارید؟

اگر بگویم همه‌‌ی‌شان را دوست دارم كه می‌شود همان‌كه بین بچه‌هایم نمی‌توانم انتخابی داشته باشم. من نقشم در سریال حضرت یوسف را خیلی دوست داشتم، "مردان آنجلس" را همین‌طور، "مختارنامه" را هم. حتی خسروی سریال "گذر از رنج‌ها" را هم با وجود كم‌رنگ بودن خیلی دوست دارم.

نقشی بوده كه حسرتش بر دل‌تان مانده باشد؟

خدابیامرز علی حاتمی قرار بود فیلم جهان پهلوان تختی را بسازد كه نیمه‌كاره ماند و بعدها بهروز افخمی دنباله‌اش را ساخت. خسرو نظافت‌دوست هم نقش تختی را بازی كرد. آن‌زمان كه مرحوم حاتمی می‌خواست تختی را بسازد من یكی از نامزدهای نقش جهان پهلوان بودم. اتفاقا كشتی‌گیر هم بودم اما این اتفاق نیفتاد. یک جورهایی حسرت این نقش بر دلم مانده است.

حضور و بازی در آثار تاریخی سختی‌ها و دردسرهای خودش را دارد. انگیزه‌‌ی‌تان برای حضور در آثار این‌چنینی چیست، در حالی‌كه می‌توانید در كارهای آپارتمانی بازی كنید و مشقت دوری از خانواده و شهر و خانه و كاشانه را به جان نخرید؟

این عشقی است كه به تاریخ و فرهنگ و تمدن كشورم دارم و نمی‌توانم از آن چشم بپوشم. وقتی این عشق در درون شما باشد از خیلی چیزها می‌گذرید. همین عشق به كشور بود كه باعث شد خیلی از جوان‌های این مملكت در جبهه‌ها شهید و مجروح و اسیر شوند. من قصد ندارم خودم را با آن‌ها مقایسه كنم، به‌هیچ‌وجه، ولی می‌توانند برایم الگویی باشند.

من برای این‌كه نشان دهم عاشق كشورم و فرهنگش هستم در آثار تاریخی بازی می‌كنم. برای این‌كه به رزمندگان بگویم اگر در جنگ حضور فیزیكی مستقیم نداشته‌ام و سلاح به‌دست نگرفته‌ام، اما در كنار شما و با شما هستم و در فیلم‌های دفاع‌مقدسی حضور پیدا كردم. اگر به‌صورت مستقیم كاری از دستم برای تاریخ و فرهنگ مملكتم برنمی‌آید دست‌كم سعی می‌كنم با بازی در آثار فاخر به كشورم خدمت كنم. این‌ها همه برمی‌گردد به عشقم به وطن، وگرنه اگر این علاقه نباشد كسی نمی‌تواند پنج‌سال بر‌سر سریال "مختارنامه" دوام بیاورد.

یک روز شاهرود بودم، روز دیگر شوشتر و دگر روزش تهران، با آن شرایط سخت و دشوار. سر همین سریال از اسب افتادم و ماندم زیر پای حیوان، طوری‌كه دو تا از مهره‌های گردنم در نخاعم فرو رفت و چیزی نمانده بود فلج شوم. ۱۴ ساعت زیر عمل جراحی بودم تا مهره‌های گردنم مرمت شد و به‌نوعی به زندگی برگشتم. اگر كسی عاشق نباشد بعد از این اتفاق دیگر سر كارهای تاریخی نمی‌رود، حتی اگر اسب هم ببیند فرار می‌كند اما من اگر پیش‌نهاد تازه داشته باشم با كمال میل خواهم پذیرفت.

آقای دهقان، مدت‌ها بود از سینما فاصله گرفته بودید، چرا؟

سینمایی كه ما داریم، چندان به‌درد من نمی‌خورد. من جایی در این سینما و فیلم‌هایی كه در آن ساخته می‌شود ندارم. من دوست‌دارم در فیلم‌هایی كار كنم كه از لحاظ محتوایی ساختار درستی داشته باشند. در ضمن غیر از من بازیگران دیگری هم هستند و ما باید انتخاب شویم. بعد كه انتخاب شدیم، فیلم‌نامه را می‌خوانیم و بعد انتخاب می‌كنیم. چه بگویم؟ (می‌خندد) سینما چیزی نیست كه من دنبالش هستم. مگر تک‌وتوک فرصتی پیش بیاید و نقشی پیش‌نهاد شود كه با خلق‌و‌خو و سلیقه‌ی من هم‌خوانی داشته باشد.

امیدوارم سینمای ما به سمت‌و‌سویی برود كه محتوا و به‌طور كل اصالت ایرانی‌ در آن فراموش نشود. اگر این نگاه باشد، من هم دوست‌دارم در چنین سینمایی فعالیت كنم. اما اگر قرار است فقط فیلم‌های عشق و عاشقی ساخته شود، من جایی در این سینما ندارم و نمی‌خواهم كه داشته باشم. اصولا هیچ علاقه و میلی برای كار كردن در این نوع فیلم‌ها ندارم.

و حالا با فیلم‌های "روزگاری عشق" و "خیانت" و "یتیم‌خانه" به سینما بازگشته‌اید.

بله، در "یتیم‌خانه" نقش یک یهودی را بازی كرده‌ام. این‌قدر این نقش را دوست داشتم كه وقتی ابوالقاسم طالبی گفت كه اگر یكی از دندان‌های پایینی‌ات را می‌كشیدی، نوع حرف زدنت طبیعی‌تر از آب در می‌آمد، حاضر شدم دندانم را بكشم. حالا هم منتظرم كار تمام شود و بروم یک دندان جدید بكارم. موهای سرم را هم از وسط كامل تراشیدم. خب همه‌ی این‌ها از سر عشق است.

مدتی قبل در سریال "معمای شاه" ایفاگر نقش رضاشاه پهلوی بودید. با توجه به این‌كه نقش این شخصیت را قبلا سه هنرپیشه‌ی دیگر، داوود رشیدی، سعید راد و احمد نجفی بازی كرده‌اند، چه‌قدر تلاش كردید نوع بازی‌تان متفاوت باشد و مردم شاهد یک رضاشاه جدید باشند؟

من اصلا سعی نكردم تكنیک خاصی را به‌كار بگیرم كه حاصل كار متفاوت شود. هر سه بازیگری كه اسم بردید، استادان من هستند و برای‌شان احترام خاصی قائلم. هر‌كدام از آن‌ها رضاشاه را یک‌جوری دیده‌اند و من هم با نگاه خودم او را دیدم و بازی كردم. پیش‌نهاد می‌كنم پس از پخش سریال درباره‌ی این موضوع صحبت كنیم. من رضاشاه را همان‌طور كه بود و فیلم‌نامه به‌من اجازه می‌داد، دیده‌ام. اصلا هم سعی نكردم بازی كنم، من با رضاشاه زندگی كردم. سعی كردم او را آن‌طور نشان دهم كه بوده است.

بازی‌تان در نقش جان‌باز فیلم "بوی پیراهن یوسف" ابراهیم حاتمی‌كیا با وجود كوتاه‌بودن ماندگار شد، اما هم‌كاری‌تان با این كارگردان به همان یک فیلم محدود ماند.

نقشم در "بوی پیراهن یوسف" با وجود كم‌بودن خیلی تاثیرگذار و ماندگار شد. باید حاتمی‌كیا می‌خواست و از من برای فیلم‌های بعدی‌اش دعوت می‌كرد اما این اتفاق نیفتاد. خودم دوست داشتم با حاتمی‌كیا هم‌كاری‌ام را ادامه بدهم و شاید پیش خود هم فكر می‌كردم كه این‌چنین خواهد شد. زمانی‌كه رفتم و برای حاتمی‌كیا بازی كردم، همیشه نقش اول و دوم را در فیلم‌ها داشتم. اصلا نقش كوتاه بازی نمی‌كردم اما به‌خاطر حاتمی‌كیا و سطح كارهایش و این‌كه اعتقاد داشتم حضور حتی در حد یک سكانس در فیلم او برابری می‌كند با نقش اول فیلم‌های دیگر، رفتم و امیدوار هم بودم كه همكاری‌مان پس از تجربه‌ی موفق "بوی پیراهن یوسف" ادامه داشته باشد اما این‌گونه نشد. شاید حاتمی‌كیا در فیلم‌های دیگرش نقشی نداشته كه مناسب من باشد. من حاتمی‌كیا را دوست دارم و فكر می‌كنم این احساس دو طرفه و متقابل باشد. خیلی دوستانه با هم كار كردیم و اتفاقا از كار من هم رضایت كامل داشت. باز هم می‌گویم احساسم این است كه شاید نقشی را در فیلم‌هایش مناسب من ندیده باشد.

گفتید كه شخصیت‌های منفی را دوست دارید و فكر می‌كنم نقش‌تان در سریال "سرزمین كهن" كمال تبریزی همانی بود كه در نظر داشتید. با من موافقید؟

آره، حیف شد، حیف شد، حیف شد. ناصر قصاب شخصیت بدمنی بود كه البته به مرور دوست‌داشتنی می‌شد. همیشه افسوس می‌خورم كه چرا این نقش دیده نشد. خیلی برایش زحمت كشیدم، با همه‌ی وجود بازی‌اش كرده بودم. صبح‌ها با عشق عجیبی بر سر این كار می‌رفتم. خیلی دوستش داشتم. امیدوارم مشكلات این سریال حل و پخشش از سر گرفته شود. واقعا حیف است سریال كمال تبریزی با این فیلم‌نامه‌ی محكم و بازیگران توانا و هزینه‌ی هنگفتی كه برایش صرف شده، برای همیشه بایگانی شود.

شما بازیگر آرام و بی‌حاشیه‌ای هستید. به حق و جای‌گاه‌ مطلوب‌تان در عرصه‌ی بازیگری رسیده‌اید؟

نه، گفتم كه من خیلی نقش‌ها را دوست داشتم اما این جسارت و شهامت را در فیلم‌سازان ندیدم كه به من اعتماد كنند. این اعتماد به‌خصوص در سینما بازمی‌گردد به نقش‌هایی كه قبلا بازی كرده بودم. متاسفانه بسیاری از فیلم‌‌سازان توان بازیگر را با فیلم‌ها و نقش‌های قبلی‌اش مقایسه می‌كنند و می‌سنجند. خیلی نقش‌ها را دوست داشتم كه بازی كنم و توانایی‌هایش را هم در خودم می‌دیدم اما متاسفانه هیچ‌وقت پیش‌نهاد نشد.

این‌روزها مشغول چه كاری هستید؟

فعلا كه با "یتیم‌خانه"‌ی ابوالقاسم طالبی مشغولم. نقشم را با وجود سخت‌بودن دوست دارم. امیدوارم وقتی فیلم به سرانجام برسد، از كارم احساس رضایت كنم. سخت‌گیری‌های طالبی هم جالب است، تا زمانی‌كه به آن‌چه دل‌خواهش است نرسد امكان ندارد كوتاه بیاید.
کد مطلب: 2658