سیانور، گاندوهای کوتاه و بلند
بزرگ‌ترین ویژگی مثبت فیلم، شخصیت‌پردازی خاکستری و جسورانه از تمام شخصیت‌های قصه است.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۰۰
 
سیانور، گاندوهای کوتاه و بلند
 
تاریخ معاصر ایران ، به ویژه در بازه زمانی که منتهی به انقلاب اسلامی می شود ، روندی دراماتیک و پر فراز و نشیب دارد ، و از این رو همواره مورد توجه و علاقه سازندگان سریالهای تلویزیونی بوده تا سریالهایی درباره وقایع مختلفش بسازند . اما سینمای ایران به ندرت توانسته از این خوان گسترده بهره برداری کند و آثار متفاوت و متمایز خلق کند . امسال جشنواره میزبان دو فیلم با این مضمون بود که اتفاقا هر دو هم سراغ گروهک بدنام موسوم به مجاهدین خلق رفته بودند ، همان گروهی که در ابتدای فعالیتش اهداف عالیه داشت اما بعدتر گمراه شد و حالا بقایایش با نام منافقین شناخته می شود . امکان نیما ساخته کمال تبریزی فیلم خوبی بود که پایان بسیار بدی داشت ، اما سیانور اثری قابل اعتنا و با کیفیت بود .

بهروز شعیبی که با فیلم دهلیز نشان داده بود به سینمای قصه گو علاقمند است ، در دومین تجربه سینمایی خود سراغ داستانی چندلایه درباره وقایع داخلی گروهک مذکور رفته است . فیلمنامه فیلم که به قلم مسعود احمدیان – معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی – نوشته شده ، ریتمی مناسب و مضمونی قابل اعتنا دارد و با تکیه بر همزمانی داستان عاشقانه و گرم و اطلاعاتی منسجم و تازه ، موفق می شود راه خود را ادامه دهد . گرچه نوع نگاه سفارشی و اصطلاحا ارزش گرای فیلم خود به خود نوعی دافعه ایجاد می کند ، اما عملا فیلمنامه دارای ویژگیهایی است که از سطحی شدن و تکراری شدن فیلم جلوگیری می کند .

بزرگترین ویژگی مثبت فیلم ، شخصیت پردازی خاکستری و جسورانه از تمام شخصیتهای قصه است . توانایی نویسنده و کارگردان در ارائه تصویری واقع گرایانه از خوب و بدهای قصه ، بدون اغراق در ویژگهای فردی یا اجتماعی و بدون لطمه زدن به داستان اصلی سبب شده فیلم دارای شخصیتهایی ناآشنا و جذاب باشد ، مثلا شخصیت بازپرس ساواک که به لطف بازی خیره کننده مهدی هاشمی بسیار ملموس و قابل باور از آب درآمده و در عین پلشتی و رفتار آزارنده ، موفق می شود بخشهایی روشن از شخصیت را هم به نمایش بگذارد . در کنار این نوع شخصیت پردازی فیلمنامه ریتم مناسبی هم دارد که موجب خسته شدن مخاطب نمی شود .

در کنار این فیلمنامه منسجم و قابل احترام ، باید به توانایی بهروز شعیبی در ساختن فیلمی باورپذیر و شایسته اشاره کرد . کارگردانی هوشمندانه ، بدون خودنمایی و روان فیلم هم در دکوپاژ و هم در کنترل بازیگران مشهود است ، و فیلم را بدل به اثری آرام و دیدنی کرده است . شعیبی موفق می شود با طراحی نماهایی مناسب برای شخصیتهای اصلی ، معرفی آنها را به درستی نمایش دهد و ریتم کلی قصه را به درستی به نمایش بگذارد . همچنین شعیبی در انتخاب و هدایت بازیگرانش بسیار پخته عمل کرده که می تواند دستاورد سالها تجربه اش در مقام دستیار کارگردان باشد .

بازی درخشان مهدی هاشمی بدون شک برگ برنده فیلم است . هاشمی با مهارتی غافلگیرکننده در قالب شخصیت منفی و نچسبی فرو می رود که با نقشهای قبلی او تفاوتی چشمگیر دارد . هاشمی با اضافه کردن بخشی از ویژگیهای شخصی خود از جمله توانایی شگفت انگیز در استفاده کردن از لحن و بیان ویژه ، موفق می شود شخصیتی را که ایفا می کند بدل به یک بدمن مقتدر و بی پروا کند که بخشی از جذابیت فیلم را ایجاد می کند .
همچنین بازی گرم ، راحت و مناسب پدرام شریفی – بازیگر جوانی که یکی از پدیده های جشنواره امسال است – بر کاستی های پرداخت در فیلمنامه غلبه می کند و امیر فخرا را بدل به یک شخصیت محوری جذاب و مناسب می کند . سایر بازیگران فیلم هم با حضور موثر و قابل احترام خود نقشی مناسب در کیفیت فیلم دارند ، به ویژه بابک حمیدیان که در نقش کوتاه اما کلیدی خود می درخشد .

فیلم سیانور یک فیلم تجاری و اصطلاحا بازاری نیست ، فیلمی است هدفمند که برای گروهی خاص از مخاطبین طراحی شده . به نظر می رسد با بازنگری در تدوین سی دقیقه ابتدایی فیلم و کوتاه کردن مقدمه مفصل ، و نیز با بهتر شدن ریتم و کمی تغییرات ، سیانور فیلمی قابل احترام و ارزشمند شود . بهروز شعیبی با دو فیلمی که ساخته نشان داده می تواند در زمره کارگردان های مهم سینمای ایران تلقی شود .
کد مطلب: 4559