"میهمان داریم"، مراسم تکریمی در سینما
نقدی بر فیلم "میهمان داریم" آخرین ساخته‌ی محمدمهدی عسگرپور در ژانر دفاع‌مقدس.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۰۰
 
"میهمان داریم"، مراسم تکریمی در سینما
 
دفاع‌مقدس بحثی ارزشی و دارای جای‌گاهی اساسی برای نظام این مملکت است. از دیگر سو چون یک حکایت بلندآوازه در فضای انسانی است، به‌شدت پتانسیل خلق آثار هنری را داراست و شاید بتوان گفت به‌عدد شهدا، جان‌بازان و تک‌تک دوستان و خویشانِ هرکدام، قصه‌ای هست که می‌توان آن‌را برای یک فیلم پرداخت کرد، اما آن‌چه در وجود مستقل هنر تعریف دارد، ساختار و پیکره‌ی هنری است که طبعا در هر رشته، اصلوب و مبنایی دارد، کلاسی دارد و دستوری، و اگر قرار است در هر مضمونی فیلمی بسازیم ابتدا باید سعی کرد که از لحاظ اصولی فیلم خوبی باشد!

اگر کسی قصد دارد به‌صورت تجربی و با شکستن قالب‌ها کار جدیدی خلق کند چون به‌نام سینما این فعل را صورت می‌دهد قانون است که اصول کلاسیک را بداند و بعد قالب را بشکند و در این ابتکار و شکستن اکیدا اصول را نشکند، قالب را بشکند... مثلا این اشتباه است که نویسنده برای این‌که یک قصه‌ی بسته ندارد روایت را غیر خطی کند، او باید ابتدا یک‌خطی قصه را بر مبنای سه‌پرده با نقاط عطف و دیگر اصول فیلم‌نامه بسازد سپس روایت را غیر‌خطی کند. اگر برای درست‌کردن یک وسیله به پیچ نیاز داریم، هزاران مهره هم کار این پیچ را نمی‌کنند گرچه می‌شود همه‌ی مهره‌ها را بی‌دلیل به آن وسیله بست.

حکایت فیلم خوب "میهمان داریم" که بدون ضعف هم نیست در این مقدمه و قلم‌فرسایی فوق، نهفته. این فیلم با احترام ویژه‌ای که به بحث دفاع‌مقدس دارد شاکله یافته، ماجرایی که در قالب یک داستان کامل و ساختاری نیست آن‌را ایجاد کرده. فیلم‌نامه در مقام دیالوگ‌نویسی بسیار عالی است (اگه دنیا اینه، اوضاع دنیا خیلی بی‌ریخته و مثال‌های بسیاری دیگر از گفت‌وگوها) ریزدیالوگ‌های پربار از مسائل تلخ مرتبط با کارکترها و تناسبات‌شان، از تغییرات (جامعه، تاریخ، مردم، وضعیت) از درد دل‌ها، عشق، تعلقات و عواطف، از سیاست، پلشتی، آن‌ها و این‌ها، زندگی و درد و بسیاری معانی دیگر به‌خوبی صحبت دارد.

این دیالوگ‌های بسیار دقیق و موزون با هنر مناسبی هم ادا شده، مونوتونی که پرویز پرستویی در بیانش پیاده کرده بسیار حرفه‌ای و ثمربخش بوده، البته او در کل، این کاراکتر متفاوت را خلاقانه بازی کرده که انتظاری جز این هم نیست. دیگر بازی‌ها تقریبا در یک سطح و هم‌آهنگ‌اند. بازی بدی نداریم ولی از آن‌جا که بیش‌تر نقش‌ها تیپ هستند بازی‌ها هم در سطح معمولی دیده می‌شوند حتی در مورد شعیبی که تیپش را خوب ایفا کرده، بازی فوق‌العاده‌ای نمی‌بینیم اما بهترین هنرنمایی را بازیگر کاراکتر دختری داشته که به‌نوعی قرار است عروس رضا (بهروز شعیبی) باشد. انتخاب او و دیگر بازیگران هم با تخصص و شناخت بوده، خیلی اقدامات فیلم، نشان از شاخت و آگاهی فرهنگ دفاع دارد که ای کاش نشان از سینمای حرفه‌ای و به‌روز هم داشت!

فیلم‌نامه وحدت موضوعی هم ندارد. گاهی احساس می‌شود مسئله فقط جنگ است، گاهی خانواده‌ی جان‌باز، بعد پلشتی روزگارِ همیشگی و حتی در آخر می‌شود از حیث عالم مرگ به فیلم توجه داشت که این خاصیت در کنار نداشتن قصه، یک نقطه‌ضعف به‌حساب می‌آید ولی تمهیدی که فیلم‌نامه به کاربسته بسیاری از تناقضات را هم پوشش داده که یک امتیاز خوب برای فیلم عسگرپور است. تناقضاتی مثل این‌که بوی گاز، دیر فهمیده می‌شود، تعمیر خانه یک‌هفته کار است، رنگ چرخ‌و‌فلک این‌قدر زود خشک نمی‌شود و نکاتی دیگر که با این تمهید (مرگ) در فیلم پوشیده شده. البته تماشاگر سینماشناس از آن‌جا که لوله‌ی گاز می‌شکند، چیزهایی دریافت می‌کند که با بیدار شدن پرستویی حدسش را کنار می‌گذارد. دوباره نشانه‌هایی در دیالوگ پرستویی از مرگ دست‌گیر شده که باز فیلم به مسیر رئال خود بازگشته و در انتها تماشاگر، کلیت را درک می‌کند که جواب‌گوی آن سؤالات، درباره‌ی تناقضات فیلم هم هست. این موضوع بهترین اقدام فیلم‌نامه است که البته باز جای کار بیش‌تری داشته و می‌شد در اجرا و تکنیک هم تماشاگر را بیشتر غافل‌گیر کرد.

فیلم از مضامینی با استفاده از کلیشه‌هایی ابتدایی و سنتی دم‌زده که هر چند کلاسیک و بی‌ایراد باشند درخور تمجید نیست، انگشتر شرف شمس نماد است، شکستن شمعدان، واژه‌هایی مخصوص، تخریب جزئی دیوار و ترک خوردن‌ها حین کابوس‌های رضا چندبار، به‌خود سیلی‌زدن، از حال رفتن‌ها و افتادن‌ها به کرات و نوبتی، وجود خود چرخ‌وفلک که دیگر بسیار آماتور است، سکون و ریتم کند، نوستالوژی دختر و پدر خانواده که همه بدون اشکال است اما متعلق به سینمای امروز نیست. این واقعیتی است که هر هنر خوب باید از خلاقیت روز بهره‌مند باشد! سینمای ایران در ژانر دفاع‌مقدس هم آثاری بسیار خوب دارد که از لحاظ ساخت مدرن دیده می‌شوند و تحقیقا آن‌هایی ماندگارترند که ساختاری بر مبنای قصه دارند!

مادر که در مورد ناهار می‌پرسد یک موج خفیف ولی جذاب به فیلم داده شده که خوب هم پرداخته‌اند اما اپیزود پس‌گردنی همین جای‌گاه را در طرح فیلم دارد که در فیلم‌نامه مناسب نوشته نشده و در اجرا هم کمی بی‌مزه شده‌است. مثال‌هایی دیگر نیز داریم. این فیلم هم به‌هرحال مثل هر اثر هنری نقاط ضعف و قوتی دارد که تقریبا هر دو به‌یک اندازه احساس می‌شود.

جنگ، بستره‌ی وسیعی برای بهترین هنرها و به‌خصوص سینما دارد. این ژانر، از لحاظ ظرفیت‌های هنری، درام و تصویر، عالی‌ست. سینما در ژانر دفاع‌مقدس بی‌نهایت فضای کار دارد، می‌توان فیلم‌های تکنیکی ساخت، سه‌بُعدی‌های بی‌اندازه جذاب و جهانی، فیلم‌های انیمیشن، داستانی در همه‌ی گونه‌ها، رُماتیک، جنایی، مذهبی، معنوی، کمیک، معناگرا و و و بسیاری گونه‌های دیگر!

اصلا مگر می‌شود ماهیتی که انسان به آن معنا داده به اندازه‌ی یکایک انسان‌های آن، سوژه نداشته باشد، که هر انسانی از دیدگاه خود با جنگ مسئله‌ای دارد و این خود، موضوع یک داستان است. حتی کودکی که امروز در این سرزمین به دنیا بیاید سرنوشتش با دفاع مقدس نسبت‌هایی دارد... . اما چنان‌چه گفته شد سینما هم تعریف خاص خود را داشته و به‌خصوص در شرایطی که تولید برای همگان میسر نیست و امکان فیلم‌سازی هزینه‌های زیادی را در بر دارد و دیگر این‌که دنیای هنر دنیای تحول است، باید سنت‌ها را طوری شکست که اصول، حفظ و جذابیت دیده شود که متاسفانه در فیلم مهمان داریم علی‌رغم بسیاری محاسن که قید شد، این نتیجه حاصل نیامده است.

سیدمحمدحسین حسینی
کد مطلب: 1888