مراسم تشییع پیکر مرحوم زندهیاد محمدرضا لطفی پیشکسوت موسیقی صبح امروز با حضور گستردهی مردم در تالار وحدت تهران برگزار شد.
تحریرنو: علی جنتی وزیر ارشاد در این مراسم گفت: راز محبوبیت استاد محمدرضا لطفی در باورهای اعتقادی او و ارتباط تنگاتنگش با مردم بود.
وی افزود: لطفی سخن مردم و آنچه در قلب مردم بود را با زخمهی تار خود به منصه ظهور میرساند و در طول بیش از چهار دهه ارتباط با مردم آثار فاخری را از خود به یادگار گذاشت و عمر خود را در خدمت مردم و آرمانهای انقلاب اسلامی صرف کرد.
جنتی گفت: امروز این جمعیت عظیمی که برای بدرقهی استاد محمدرضا لطفی در اینجا جمع شدهاند گوشهای از علاقه و محبت و عشقی است که مردم ایران به این هنرمند دارند.
وی ضمن تاکید بر بینظیری تار لطفی ادامه داد: لطفی یکی از چهرههای ماندگار موسیقی ایران بود و بیشک هنرمندان ما وظیفه دارند راه او را ادامه دهند و ارتباط مردمی را با آحاد ملت ایران حفظ کنند تا به محبوبیتی مثل وی برسند.
وزیر ارشاد در پایان، علو درجات و غفران رحمت الهی را برای آن مرحوم از خداوند منان خواستار شد و درگذشت وی را به خانوادهی وی و تمامی جامعهی هنری کشورمان تسلیت گفت.
بعد از سخنان علی جنتی داریوش طلایی به روی سن رفت و در سخنانی گفت: استاد لطفی استاد تار ایران، ما را ترک کرد و تنها گذاشت. افسوس و دریغ که چه زود رفت. لطفی عاشق ایران و مردمش بود چه آن زمان که قطعهی "ایران سرای امید" را ساخت و چه آن زمانی که در دوری از ایران عاشقانه کار میکرد. تاثیری که من در موسیقی او دیدم در هیچ موسیقی مشابهی ندیدم.
طلایی ادامه داد: عشق لطفی به موسیقی از عشق به مردم میآمد. او در موسیقی اصیل ایرانی چیزی پیدا کرده بود که از طریق آن ارتباطی قوی با مردمش برقرار میکرد. لطفی کسی بود که هنگامیکه وقف آموختنش بود به بهترین نحو آموخت و وقتیکه به جایی رسید که باید آموزش میداد بدون هیچ چشمداشتی موسیقی را به نسل جوان عرضه کرد. کسانی که در کنار ایشان رشد کردند میدانند که لطفی هیچوقت به دنبال سوداگری در موسیقی نبود. او دغدغهای جز اشاعهی موسیقی نداشت.
طلایی با اشاره به بازگشت دوبارهی لطفی به ایران گفت: وقتی او به ایران بازگشت به عشق وطن و تعالی موسیقی آمد و بهصورت خستگیناپذیر کارهایش را ادامه داد و تا آخرین دقایق رسالت خود را انجام داد. چیزی که لطفی را متمایز میکند این است که او پای عشق و عقایدش تا آخرین لحظه ایستاد.
سخنران بعدی این مراسم محمود دولتآبادی بود. او در سخنانی گفت: امروز برای گفتن تسلیت به این مراسم آمدهام. اول میخواهم به یک حوزهی خاص و خانوادهی آن مرحوم و بستگانش تسلیت عرض کنم و بعد هم میخواهم به حوزهی عامی که مردم باشند تسلیت گویم. انسان بدون هنر و بدون تماس با آن به تدریج مسخ میشود و البته خودش هم متوجه نمیشود. زندگی من با لطفی داستانهای دور و درازی دارد که جای شرح آن در این مراسم نیست.
در ادامه این مراسم دوست قدیمی استاد لطفی، حسین علیزاده در حالیکه به شدت احساسی شده بود به روی صحنه آمد و در سخنانی گفت: سلام به محمدرضای عزیز. امروز از همهی اقشار با هر سلیقهای آمدهاند تا این هنرمند بزرگ را بدرقه کنند. آشنایی من با لطفی به سال ۱۳۴۷ برمیگردد. همه به من میگفتند که نوازندهی تار مشهوری است که باید او را ببینم. وقتی او را دیدم برخورد زیبایی داشتیم. در واقع ما چیزهایی که در خود نداشتیم را از یکدیگر طلب میکردیم.
وی افزود: هنرمندان واقعی زیر هیچ چتری نمیروند و خودشان یک قدرت هستند چرا که پیوندشان با مردم بیواسطه است. هنر همیشه فراتر از سیاست است.
حسین علیزاده با اشاره به دورانی که قبل از انقلاب با لطفی داشت گفت: من و لطفی در واقع یک روح بودیم در دو بدن. هر دو هم با هم وارد دانشگاه هنرهای زیبا شدیم. خانهی لطفی نزدیک دانشگاه بود و هر روز بعد از اتمام دانشگاه به آنجا میرفتیم و تا آخر شب ساز به دست میگرفتیم و مینواختیم. اولین کنسرتمان هم در میدان آزادی بود در سال ۵۷ که با استقبال زیادی هم مواجه شد. همیشه در آن دوران با هم کار میکردیم و سرودهایی که زمان انقلاب ساخته بودیم بهطور رایگان بین مردم پخش میکردیم.
علیزاده ادامه داد: مردم ایران همیشه از موسیقی حمایت میکردند چون همواره احساس کردند که موسیقی جزوی از هویتشان است. قبل از انقلاب همیشه فکر میکردیم که مرکزی را تشکیل دهیم تا مستقل باشد و دولتی نباشد. در همان زمان بود که چاووش را تشکیل دادیم. تشکیل چاووش در واقع نشاندهندهی استقلال هنرمند بود اما در این اواخر خیلیها از من میپرسیدند که چرا با هم نبودید. موسیقی عرضه پهناوز و وسیعی است بهخاطر همین هم که لطفی نباید شکل من باشد و من هم نباید شکل لطفی باشم. هنر تقلید کردن نیست.
حسین علیزاده که در مقابل تالار وحدت سخنرانی میکرد با اشاره به این تالار گفت: اینجا خانهی ماست. همهی مسئولان میآیند و میروند و این ما هستیم که در اینجا باقی میمانیم. در این سالهای سخت مردانی مثل لطفی میخواستند که پرچم موسیقی را افراشته نگه دارند. ما هیچگاه حمایت نه خواسته و نمیخواهیم. ما فقط میخواهیم که کار خودمان را انجام دهیم. موسیقی امروز وضع نابسامانی دارد به دلیل مدیریت کلان برنامهریزیهای اینچنینی است و به ما مربوط نمیشود. عدم وابستگی لطفی و مستقل بودن او باعث شد تا مردم همیشه در کنارش بایستند و او را همراهی کنند.
در این مراسم جمعی از اهالی موسیقی و سینما از جمله بیژن بیژنی، حمید متبسم، علیاکبر شکارچی، علیرضا افتخاری، محمد اصفهانی و... حضور داشتند و بعضی اهالی سینما از جمله همایون اسعدیان نیز در این مراسم حضور یافتند.
با این وجود جای خالی بسیاری از اهالی موسیقی و هنرمندان در این مراسم خالی بود.خانوادهی کامکارها در سفر خارج از کشور بودند. ابتهاج بهعلت نبودن بلیط موفق به حضور در کشور نشده بود و شجریان نیز تنها به ارسال پیام تسلیت اکتفا کردهبود.
پس از سخنرانی علیزاده مردم پیکر استاد لطفی را بدرقه کردند تا صبح فردا در زادگاهاش به خاک سپرده شود.