من حاتمی کیا را دوست دارم حتی اگر فیلم بد بسازد که آن هم نساخته. منتظرم فیلم بد بسازد تا مثل بعضی من هم ژست مخالف بگیرم و بگویم که دهه ات گذشته مربی که دیالوگی از خودش هم هست اتفاقا. شاید غیر منصفانه به حاتمی کیا و سینمایش عشق می ورزم و در مقابل فیلمهایش کاملا احساسی برخورد می کنم.
تعصب خوب نیست ولی نسبت به فیلمسازی که با فیلمهایش بزرگ شده ام و عاشق سینما شده ام تعصب دارم البته نه شکل افراطی.
در مورد سینمای جهان هم گرایشاتم همین نوع سینماست و اسطوره فیلمسازی ام استیون اسپیلبرگ و جیمز کامرون است و مابقی درجات پایین تر قرار می گیرند.
مبحثش مطول است ولی باور کنید سینمای ناب همینهایند. قرار نیست سینمای هنری و نامتعارف که قرار بوده اجاره نشین کناره اتوبان باشند به مرور بشوند جاده اصلی و اصل سینما بشود کناره.
به وقت شام جالب توجه تر، به روز تر ،جوان پسند تر، مهمتر و بزرگتر است حداقل نسبت به سینمای خود حاتمی کیا، سینمای ایران که جای خود دارد.
فعل و حال با مضمونش کاری نداریم. به چه روزی افتاده ایم که یک فیلمساز داریم که مولفه دارد، محبوب است، شاخصه دارد و در سینمای این شکلی متبحر است ولی باید برای هر فیلمش جواب پس دهد و حرف های تکراری بشنود.
البته کسی مثل حاتمی کیا مخالف نداشته باشد باید شک کرد ولی اگر مخالفتها به مرور توهم حقانیت بیابند در حدی که فاشیست وار قصد حذف کند باید در برابرش ایستاد.
به وقت شام فارغ از مضمون مهمش یک فیلم سینمایی تمام عیار است.
می گویند سینمای ایران آپارتمانی شده خب این فیلم اصلا آپارتمان ندارد.
می گویند سینمای ایران واقع گرای صرف شده خب این فیلم فانتزی و تخیل و جلوه های بصری دارد.
میگویند سینمای ایران لو باجت گرا شده خب این فیلم لو باجت نیست و به صنعت سینما نزدیک تر است.
تکنسین های زیادی را مشغول خودش کرده، تصویر سازی سینمای ایران را ارتقا بخشیده، در حین داشتن حرف سرگرم کننده است و به مخاطب احترام می گذارد و کم فروشی نمی کند،تکنیک و تکنولوژی را توامان به کار برده است.
تا اینجای کار جرمی انجام نداده است.
می ماند مضمون و جهت گیری هایش که کارگردان تکلیفش را مشخص کرده است چگونه می اندیشد و قرار نیست زیر بار خواسته غیر برود.
به بنده نگارنده ارتباطی ندارد چه کسی چه نظری دارد و یا مخالفتش از روی چیست ،فقط می دانم بخش عظیمی از نقد های منفی علیه حاتمی کیا فقط و فقط به خاطر مواضع ایشان است و کاملا مبنایشان سیاسی است.
جالب اینکه سینمای حاتمی کیا اصلا فاشیستی نیست . در فیلمهایش دیالوگ شاهدیم و همه مواضعی که گفته می شود و تلاش می شود به موضوعات همه جانبه نگریسته شود ولی مخالفان به کل حاتمی کیا را تکذیب می کنند و گاهی به جایی می رسند که معتقدند چرا فیلم می سازد؟
اغلب فکر می کنند اگر از فیلمهای حاتمی کیا دفاع کنند یعنی از حکومت دفاع می کنند پس شاهکار هم بسازد باید حاتمی کیا را کوبید ولی من نظرم این است حاتمی کیا از ارزش ها می سازد که هیچ ارتباطی با حکومت ندارد و اتفاقا حکومت وجاهتش را از ارزش ها می گیرد انهم نه کامل.
وقتی که ارزش ها را مساوی حکومت بدانیم گویی به ارزش ها اهانت کرده ایم و البته نه ارزش می دانیم چیست و نه حکومت را می شناسیم.
ارزش شهدا در قبیله خودشان باید جای بگیرد. شهدا ارزش های انسانی اند چه جمهوری اسلامی باشد چه نباشد.
حاتمی کیا با این که استخوان خرد کرده این سینماست هم هنوز به درصدی از نمایش ارزش ها نرسیده است.
چطور قاطعانه همه این چیزها را یکی می گیریم و محاکمه و مطالبه مان از دیگری را بر روی کس دیگر پیاده می کنیم ؟
دهه کدام گذشته ؟ مربی یا لیدرها ؟