طنزهای اجتماعی راهکار تخریب و از دور خارج کردن واقعیتهاطنز در لغت بهمعنای طعنهزدن است ولی معنای اصلی که در قبل بهکار میرفته است بهمعنای تیغ جراحی میباشد در ادبیات طنز بهنوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خندهدار به چالش میکشد.
در تعریف طنز آمدهاست: اثری ادبی که با استفاده از بذله، وارونهسازی، خشم و نقیضه، ضعفها و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را به نقد میکشد. دکتر جانسون طنز را این گونه معنی میکند: "شعری که در آن شرارت و حماقت سانسور شده باشد."
بهکار بردن کلمهی طنز برای انتقادی که بهصورت خندهآور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقهی زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر آثار قدیم زبان فارسی بهکار رفته، ولی استعمال وسیعی بهمعنای satire اروپایی نداشتهاست.
در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقا این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشتهاست. سابقا در فارسی هجو بهکار میرفت که بیشتر جنبهی انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبهی غیرمستقیم اساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی هزل را نیز بهکار بردهاند که ضد جد است و بیشتر جنبهی مزاح و مطایبه دارد.
طنز در آنجا آغاز میشود که رعایت حقوق دیگران نشود و آزادی توام با مسئولیت مورد تعدی واقع شود. در حقیقت طنز اعتراضی است بر نارساییها و نابسامانیها و بیرسمیها که در یک جامعه وجود دارد و گویی جامعه و مسئولان امر نمیخواهند این اعتراضها را مستقیم و بیپرده بشنوند.
استاد زرینکوب مینویسد: هریک از نابسامانیها و بیرسمیها ممکن است سببیباشد برای پیدایش هجو و هزل یا طنز اجتماعی. هرچند با شوخی و خنده همراه است، اما نقدی است جدی بر نارساییها و اشکالهای اجتماعی، که نه سوزندگی و تخریب، بلکه قصد سازندگی و اصلاح دارد.
دکتر آرینپور در نقد بودن طنز مینویسد: طنزنویسی بالاترین درجهی نقد ادبی است، بهشرط آنکه رویدادها و چهرهها را دگرگون نکند و در خندهناک و شوخطبعبودن آن مینویسد: مبنای طنز بر شوخی و خنده است، اما این خنده، خندهی شادمانی و شوخی نیست، خندهای است تلخ و جدی و دردناک و همراه با سرزنش و سرکوفت و کمابیش زننده و نیشدار که با ایجاد ترس و بیم، خطاکاران را به خطای خود متوجه میسازد و در مقام تشبیه میتوان گفت که قلم طنزنویس کارد جراحی است، نه چاقوی آدمکشی. با همهی تیزی و برندگیاش، جانکاه، موذی و کشنده نیست، بلکه آرامبخش و سلامتآور است. زخمهای نهانی را میشکافد و عفونت را میزداید و بیمار را بهبود میبخشد.
بنابراین هدف "طنز" بهگونهی کلی، تنبّه و توجهدادن افراد یا جامعه به عیبها و مفاسد خود، تحقیر و کوبیدن رذایل اخلاقی، رشد فضایل اخلاقی و در یک کلام تزکیه و تهذیب و اصلاح و به تکامل رساندن اجتماع است.
متاسفانه کارکرد طنز در جامعه و رسانههای امروز تغییر یافته و بهجای به تصویر کشیدن وضعیت بد جامعه و نشاندار کردن موقعیتهای منفی برای تغییر رفتار، اصلاح و بهبود، تبدیل به ابزاری جهت تخریب و حتی نازلترین حد یعنی فقط خندان جامعه شده است.
یکی از کارکردهای رسانهها تفریح و سرگرمی است، اما تفریح و سرگرمی که شامل مضامین اجتماعی آموزشی است، سراسر اطلاعرسانی جهت آگاهسازی جامعه بهمنظور اصلاح و پیشرفت جامعه است، زمانیکه این رفتار در رسانهها تغییر یابد و مسیر سرگرمی توامان با اطلاعرسانی و آموزش که با پشتوانه و مضامین اجتماعی بوده، بهسمتی سادهانگارانه و ابزاری از طنز برای ایجاد فضای مفرح در جامعه راهکار رسانهها در مواجهه با فضای سنگین و جدی شهروندان میشود، و اینگونه از طنز بهلحاظ بیمحتوا بودن و نداشتن پشتوانهی اجتماعی از فضای مزاح و شوخی خارج شده و به هزل و هجو منتهی می گردد.
شوخی با لهجهها و گویشهای محلی و منطقهای برای انتقال شادی به مخاطب از جملهی این نتایج است.
شاید این گفتار در ذهن مخاطب اینگونه تداعی شود که از سالیان دور تا کنون استفاده از گویشهای محلی در انتقال مضامین و ایجاد فضای مفرح وجود داشته، چرا اکنون این موضوع نقضکنندهی رفتار انسانی است؟
در حقیقت در زمانهای مختلف استفاده از گویشهای محلی و منطقهای و قومی راهی برای ارائهی مضامین و محتوای مشخص بوده بهعنوان مثال شوخ بودن لهجهی گیلکی راهکاری برای ارئهی طنزهای اجتماعی حاوی نیش و کنایه به جامعه بوده و لهجهی شیرین آذری منتقلکنندهی مضامین اجتماعی جدی برای تنبّه و توجهدادن افراد جامعه نسبت به موضوع خاصی بوده است، همینطور بهکارگیری لهجههای جنوبی، لری، کردی و حتی مشهدی، اما امروزه بهدلایل گوناگون اعم از خودسانسور های فضای موجود در جامعه و عدم توانایی رسانهها در اقناع مخاطبین و در نتیجه دست یازیدن بههر روشی جهت تثبیت مخاطب، کارکرد طنز تغییر یافته است.
یکی از کارکردهای طنز اجتماعی در رسانهها، کارکرد آموزشی بوده که متاسفانه از رسانهها حذف شده است، آموزش راهکار رسانه برای تثبیت مخاطب است و استفاده از جُنگهای شادی مانند ساعت خوش و جنگ هفتادوهفت یکی از راهکارهای استفاده از طنز اجتماعی و آموزش به جامعه بوده که متاسفانه از فضای رسانهای کشور حذف شده است.
بهیاد داشته باشیم ما با مخاطبینی طناز و اهل شادی مواجهه هستیم که بههر رفتاری عکسالعمل شاد نشان نمیدهند ،فلذا استفاده از ظرافتهای موجود در ادبیات فارسی که سرشار از مطایبه و طنز است میتواند راهگشای ما باشد.
تنظیم:علی کریمی