همایش بزرگداشت شهید آیتالله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنتالهدی صدر، عصر دیروز، سوم اردیبهشت ماه در موسسه فرهنگی شهدای هفتم تیر"سرچشمه" برگزار شد.
به گزارش تحریرنو از روابط عمومی سرچشمه، در این همایش که با سخنرانی آیتالله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری، حسن رحیمپور ازغدی، عضور شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر ژولین پلیسیه، اقتصاددان و مترجم آثار شهید صدر به زبان فرانسوی، به تبیین افکار شهید آیت الله محمدباقر صدر پرداخته شد.
مشروح سخنرانیهای این همایش را در ادامه میخوانید.
آیتالله عباس کعبی مردمسالاری دینی از منظر شهید صدر
واژه مردمسالاری دینی در ادبیات شهید آیتالله محمدباقر صدر مطرح نشده و امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای در تبیین حقیقت جمهوری اسلامی از این مفهوم بهره بردهاند. شهید صدر در بسیاری از مکتوبات خود معادل مفهوم مردمسالاری دینی را به کار برده و آن را بسط داده است و آنچه با این مفهوم در ادبیات شهید صدر آمده «حکومت انسان بر سرنوشت خویش بر اساس خلافة الله یا خلافت عمومی» است.
شهید آیتالله صدر برای حمایت از حرکت انقلابی امام خمینی و تبیین حکومت اسلامی کتاب «الاسلام یقود الحیاة» به معنای «اسلام راهنمای زندگی» را تدوین کرد. سه بخش مهم از این کتاب به عنوان مقدمهای بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شد. خلافت انسان و خلافت الانبیا و همچنین منابع قدرت در حکومت اسلامی در این بخشها مطرح شده که میتوان از دل آنها نظریه مردمسالاری اسلامی از منظر شهید صدر را استخراج کرد.
رکن نخست این نظریه بینش و نگرش توحیدی بر پایه نظام احسن الهی حاکم بر جهان هستی و رابطه انسان، جهان و طبیعت با همدیگر است. بر این مبنا از منظر شهید صدر جهان هدفدار، هماهنگ، قانونمند، بامعنا، مبتنی بر شعور و ادراک و همچنین مسئولیتآفرین است. رکن دوم این نظریه حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان به دو صورت حاکمیت تکوینی و تشریعی است.
رکن سوم حاکمیت سنن الهی بر جهان هستی و انسان است. از قانونمندیهای جهان هستی هم در عرصه باورها و ارزشها و هم در عرصههایی چون فقه و حقوق، اخلاق، نظامهای سیاسی، قوانین اجتماعی و حتی شناخت افقهای آینده میتوان استفاده کرد.
رکن چهارم نظریه مردمسالاری از منظر شهید صدر اصل کرامت ذاتی، فطری و عمومی انسان بر پایه نیروی عقل، تدبیر، اراده، اختیار و قدرتی است که خداوند به انسان برای تفسیر و تغییر جهان داده است. خداوند انسان را موجودی با کرامت آفرید که با عقل خود میتواند هم جهان را تفسیر کند و هم در آن تغییر دهد. بر پایه اصل کرامت انسان یک اصل یا رکن دیگر به نام حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش، استنباط میشود. خداوند بر اساس اصل آزادی و اختیار و کرامت انسان این حاکمیت را به انسان واگذار کرده است.
شهید صدر و نظریه ولایت فقیهحال که به ارکان نظریه مردمسالاری دینی از منظر شهید صدر پرداختیم باید بررسی کنیم که این نظریه با توجه به اصول ۵۶ و ۵۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که اصل ولایت مطلقه فقیه را بیان میکنند، چگونه قابل تفسیر است؟ شهید صدر اعتقاد دارد که حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش با قید خلافت الهی میسر است و خلافت الهی به معنای تفویض حاکمیت الهی نیست.
خلافت الهی انسان چند بعد دارد
یک. قدرت فطری انسان؛ خداوند به انسان تدبیر داده تا بر مبنای آن توانایی مدیریت اجتماعی را به دست آورد و کسب همین توانایی انسان را صاحب حقوقی میکند. ویژگیهای فطری و استعدادهای ذاتی به انسان حق تعیین سرنوشت را داده که خداوند از این استعداد به مدیریت تعبیر به خلافت میکند.
از دیدگاه شهید صدر خلافت انسان بر پایه نظریه استخلاف است. این نظریه بر پایه مفهوم استئمان یا امانت قرار دارد. بنابراین یکی از ارکان نظریه مردمسالاری اسلامی در اندیشه شهید صدر نگرش امانتمدارانه به قدرت و حکومت، به جای نگرش مالکانه است؛ یعنی پذیرش مسئولیت حکومت بر اساس امانت است و این امانت خود دو معیار دارد: علم و عدالت. تفاوت دموکراسیهای غربی با اسلامی در همین نظریه استخلاف نهفته استکه مبتنی بر امانت، علم و عدالت است و اگر این سه نباشد خلافت عمومی و الهی انسان معنایی ندارد.
دو. مسئولیت انسان؛ یعنی انسان در کنار آزادی، مسئولیت دارد و در برابر طبیعت و اجتماع جهان بشریت وهستی مسئول است و لذا اگر بر خلاف امانت عمل کند، اقدامش افساد فی الأرض است. مثلا اگر به انسانهای دیگر ظلم کند و مالکانه بر آنها حکومت کند بر خلاف نظریه استخلاف است.
در نظریه استخلاف، نه استبداد، نه اریستوکراسی و نه مردمسالاری غربی جایی ندارد، چرا که این نظریه در عین اینکه مردم را رشد میدهد به آنها مسئولیت نیز اعطا میکند. در نظریه خلافت الهی و عمومی، رابطه دو انسان هرگز رابطه حاکم و محکوم نیست و حکمرانان نیز مانند بقیه انسانها هستند و وظیفه دارند انسانها را به جایگاه خلافت الهی برسانند و مردم نیز همین وظیفه را دارند. خلافت عمومی الهی و مردمسالاری اسلامی در تمام شئون معنا دارد و تنها محدود به خلافت سیاسی نمیشود. این خلافت به جز در شکلگیری نظام سیاسی، در ساخت ایمانی جامعه بر اساس تقوا، در رشد علمی و اجتماعی و همچنین در پیشرفت عمرانی و اقتصادی نیز باید خود را نشان بدهد.
حضور مردم؛ زیربنای حکومت اسلامی
در دیدگاه شهید صدر مردم در حکومت اسلامی صاحب حق هستند و همگان، اعم از حاکم و مردم عادی در مقابل خداوند برابرند و در مشارکت همگانی مسئول هستند. زیربنا و اساس شکلگیری حکومت حضور فعال مردم در امور است. مقوله مشورت باعث پیشرفت امور جامعه میشود. مساله امامت هم بر پایه مقوله خلافتاللهی تبیین میشود.
در حکومت اسلامی تنها راه کنترل قدرت، امانت و تقواست. بنابراین آنکه بر پایه عدالت رفتار میکند و مسئولیت را امانت میبیند، حق حکومت بر مردم دارد و ما به چنین شخصی امام میگوییم. بنابراین شهید صدر معتقد به ولایت فقیه برگرفته از شریعت و نظریه خلافت اللهی است و ایشان به رهبر جامعه اسلامی عنوان «شهید» را اطلاق میکند و «شهید» مامور عملیاتی برای پیشبرد اهداف کلان جامعه است.
اعتقاد بسیار شهید صدر به ولایت فقیه
شهید آیتالله صدر به دلیل آنکه اعتقاد شدیدی به ولایت فقیه داشت دست از مرجعیت خود کشید و به عنوان سرباز ولی فقیه زمان خود، یعنی امام خمینی (ره) فعالیت کرد. بنابراین ایشان تئوری پرداز ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی است. بر این مبنا حکومت مدنظر شهید صدر، نزدیک به نظام ریاستی است، اما او مسئله ریاست جمهوری را نیز مطرح کرده که شخص رییس جمهور کاندیدای ولی فقیه است. به عبارتی خود ولی فقیه چند نفر را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به مردم معرفی کرده و مردم دست به انتخاب میزنند. یا ممکن است نهادی از طرف ولی فقیه به معرفی این کاندیداها بپردازد. پس از انتخاب مردم نیز ولی فقیه رییس جمهور را نصب میکند.
در ساختار سیاسی تهیه شده توسط شهید صدر، مسئول قوه قضاییه از طرف رهبر انتخاب و نصب میشود. ایشان همچنین طرحی را نیز با عنوان «دیوان مظالم» طراحی کردند که مشابه دیوان عدالت اداری است. همچنین در این ساختار یک دیوان دادرسی کیفری اساسی را نیز پیشنهاد داده بودند که این دیوان حاکم بر مسئولان است. حتی شهید صدر بر اساس نظریه خلافت الهی و عمومی انسان طرح دادگاه قانون اساسی را نیز پیشبینی کرده بود.
دکتر ژولین پلیسیه:روششناسی منحصر به فرد شهید صدر در علم اقتصادحضور من در این همایش به دلیل انتشار ترجمه فرانسوی کتاب «بانکداری بدون ربا» نوشته آیتالله محمدباقر صدر در کشور فرانسه است. من در سال ۱۹۹۷ مسلمان شده و شروع به مطالعه کتابها و منابع اسلامی کردم. یکی از این کتابها ترجمه فرانسوی کتاب «اقتصادنا» شهید صدر به قلم عباس بوستانی، مترجم عراقیالاصل بود. این کتاب به شدت من را درگیر تفکرات شهید صدر کرد.
در سال ۲۰۰۹ از تز دکتریام که روششناسی «اقتصادنا» بود دفاع کردم. در این رساله سوال مهم این نکته بود که چطور میتوان هم یک متفکر اصیل اسلامی با سنتهای فکری خاص بود و هم از این سنتها در برخورد با مسائل روز بهره برد. به عبارتی شهید صدر بهعنوان یک فقیه با ورود به علم اقتصاد، متودولوژی خاص خود را ارائه داد.
از سال ۲۰۱۱ نیز به حوزه نظری بانکداری اسلامی ورود پیدا کرده و کتاب «بانکداری بدون ربا» اثر شهید صدر را به زبان فرانسه ترجمه کردم. متن مورد استفاده من متن اصلی یعنی به زبان عربی بود، اما در مراحل مختلف ترجمه از ترجمه فارسی این کتاب منتشر شده توسط دانشگاه امام صادق، هم بهره بردم. ترجمه من در اصل نخستین ترجمه و انتشار کتاب «اقتصادنا» در اروپاست. البته گویا پیشتر یک ترجمه به انگلیسی نیز انجام شده بود، اما من نتوانستم به کتاب دسترسی پیدا کنم و نقدهایی که درباره آن خواندم حاکی از گویا نبودن و کیفیت پایین آن ترجمه بود.
در نهایت کتاب توسط انتشارات کارتالا در فرانسه با حمایت پروژه پژوهشی wafaw منتشر شد. کتاب سه پیشگفتار به قلم فرانسوا بورگا، مدیر پروژه پژوهشی wafaw، شبلی ملاط و غلامرضا مصباحی مقدم دارد. شبلی ملاط وکیل و حقوقدان اهل لبنان است که پیشترها کتابی درباره دیدگاههای حقوقی و سیاسی شهید صدر نوشته بود. انتشار کتاب ملاط در اروپا باعث معرفی شهید صدر به اندیشمندان و محققان نظام آکادمیک اروپا شد.
امیدوارم این ترجمه قدم مناسبی برای معرفی هرچه بیشتر و بهتر شهید صدر در اروپا باشد. به ویژه آنکه از سال ۲۰۰۸ به بعد در فرانسه و تعدادی دیگر از کشورها علاقهمندی به تجارت و بانکداری اسلامی و بدون ربا شکل گرفت و موسسات مالی و اقتصادی نیز تشکیل شد. تفکر و روش شهید صدر در علم اقتصاد به دلیل اصالت فکری و مرجع بودن، برای این طیف اقتصادی در اروپا میتواند بسیار مفید باشد.
بانک بدون ربا از نظر شهید صدر بانکی است که صرفا نقش واسطه ندارد. این بانک باید در حوزه اقتصاد بسیار فعال باشد و در حوزههای مختلف به صورت مستقیم با وکالتی، سرمایهگذاری کند. متاسفانه یکی از مشکلاتی که هنوز هم دامنگیر کشورهای اسلامی به ویژه ایران است، سیستم بانکداری است، چرا که پایه این سیستمها را غربیها بر مبنای دانش خودشان طراحی کردهاند.
گامهای بعدی برای صدرشناسیبهتر است که شناسایی آثار و روش شهید محمدباقر صدر به عنوان موسس یک مکتب مورد توجه قرار گیرد. شهید صدر با تاسیس روش خود قصد گسترش علوم انسانی را داشت، بنابراین در این حوزه باید راهش را ادامه داد. میتوان برای برنامههای پژوهشی صدری آیندهای را متصور شد به شرطی که کسانی که امروزه روش او را دنبال میکنند مقلد صرف نباشند. مساله اجرایی شدن تفکران شهید صدر هم بسیار مهم است.
همچنین میتوان یک مرکز پژوهشی بینالمللی مستقل را نیز برای همافزایی میان متفکران غربی و متفکران اسلامی در حوزههای مختلف علوم انسانی تاسیس کرد.
حسن رحیمپور ازغدی:متفکری ناشناس در دهه چهارم انقلابپس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، متاسفانه هنوز هم منزلت شهید آیتالله محمدباقر صدر، تفکر و نوآوریهای نظامسازانه ایشان در محافل علمی شناخته نشده است. شهید صدر یکی از کسانی است که اگر بخواهیم ۱۰ متفکری در تکوین نظام جمهوری اسلامی ایران را نام ببریم باید بگوییم او قطعا یکی از آنان است. دفاع فلسفیِ به زبان روز از اندیشههای توحیدی، حضور در خط مقدم نظریهپردازی سیاسی و اقتصادی از اهم فعالیتهای این فقیه و مجتهد عظیمالشان است.
در عصر جدید یکی از کسانی که حضور سرنوشتساز در تجدید نظامسازی اسلامی و شیعی از زاویه نگاه فقه شیعی دارد شهید آیتالله صدر است. ایشان با سنی کم در حوزهای مانند نجف که ویژگی آن دورانش قطع ارتباط فکری با مسائل روز جهان بود، در حدود ۱۰ حوزه مختلف از علوم کاربردی روز با استناد به متد حوزوی و منابع فکر اسلام شیعی و با آشنایی با زبان آکادمیک ورود و نظریهسازی کرد. بر این اساس گره زدن انتزاعیترین مباحث تئوریک با عینیترین مشکلات جامعه از مهمترین کارهای شهید صدر است که پیشتر کسی در حوزههای علمیه شیعی به این جامعیت به آن نپرداخته بود. حتی پس از نشر تفکرات و آثار ایشان عموم متفکران اهل سنت نیز در کتابهای خود در مسائل نظامسازی و تمدن اسلامی به آثار شهید صدر استناد کردهاند. با این اوصاف اما متاسفانه ترجمههای مناسبی از آثار ایشان به زبان فارسی ارائه نشد و این یک علت مهم برای مطالعه نشدن این کتابها توسط ایرانیان است که البته دوستان [پژوهشگاه شهید صدر] درصدد جبران آن هستند.
علم نافع از منظر شهید صدرامروزه اغلب اندیشمندان، طلاب و دانشجویان فراموش کردهاند که حوزه و دانشگاه وسیله هستند نه هدف. شهید صدر اعتقاد داشت که بسیاری از مدرسان و طلاب، حوزه علمیه را هدف میدیدهاند و به علوم نافع بیتوجه بودهاند. شهید صدر معیاری برای علم نافع در نظر گرفته بود.
به باور ایشان علم به دو دسته «نافع» و «غیرنافع» تقسیم میشود و علم غیرنافع نیز خود شامل دو دسته «مضر» و «خنثی» است. علومی مانند فقه، اصول، کلام، فلسفه و عرفان نیز میتوانند علیه بشر و علیه دین به کار روند. به باور شهید صدر اگر در تمام مراحل تحصیل و درس خواندن و درس دادن، یک گام اسلام به جلو نرود و صرفا به شهرت و فضل افراد اضافه کند، آن علوم اگر مضر نباشند، حتما غیرنافع هستند.
این حرفها را شهید صدری میزند که خود در تمام حوزههای علوم نظری تبحر داشت و عمر خود را در آن گذاشته بود و البته تدریس هم میکرد، اما اعتقاد داشت که طلاب اگر در تمام علوم اسلامی و شرعی متبحر شوند، اما مشکلی از مسلمین را حل نکنند، عمر خود را هدر دادهاند. مساله شهید در اینجا بیارزش نشان دادن این علوم نیست، بلکه میخواهد نوع نگاه به علم را عوض کند و این اعتقاد را جا بیندازد که علوم وسیله هستند نه هدف. به نظر ایشان نمره و شاخص ارزش علمجویی نیز مبتنی بر پاسخ به این دو پرسش بود که «کدام پرسش را پاسخ دادید؟» و «کدام مشکل جهان اسلام را حل کردید؟
آیتالله محمد باقر صدر فقیه اضطرار اندیش نبودشهید صدر به دو گونه اجتهاد قائل است: «اجتهاد منفعلِ سرگردان و بیهدف» و «اجتهاد هدفدار و مکتبی». از نظر ایشان اجتهاد نوع دوم نظامساز و تمدن ساز است. بخشی از این اجتهاد در حوزه، مدرسه و کتابخانه است و بخش مهمی از ان نیز با حضور در اجتماع به دست میآید. فقه آیتالله صدر نه اضطراراندیش و اکلمیتهای بود و نه منفعل و گشاده در مقابل همه چیز و هر مکتبی.
بنابراین این فقیه در زمره کسانی بود که به یک فقه فعال و پویا در عصر غیبت میاندیشید. بر مبنای نظر آیتالله صدر اگر به علوم اسلامی به عنوان سلاحی برای بهبود وضعیت مسلمین نگاه کنیم، آنگاه کلاسهای درس خارجی تشکیل خواهیم داد که اثرگذار است و باعث ایجاد انقلاب میشود.
آیتالله صدر و تئوری حکومت اسلامیهمانطور که میدانیم اندیشههای شهید صدر در تدوین ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی داشت. ایشان در عرصه نظام سازی و تدوین تئوریهای آن مرحله به مرحله به جلو رفته و در هر مرحله نیز ابتدا به تعریف مفاهیم بنیادین میپردازد. در مرحله نخست تدوین این تئوری آیتالله صدر به تعریف «اسلام» پرداخته است. معنای لغوی اسلام تسلیم بودن در مقابل پروردگار است، اما معنای خاص آن دینی است که پیامبر مکرم اسلام به عنوان کاملترین و آخرین مجموعه از تعالیم انبیای الهی آورده است. بر این اساس شریعت مجموعه برنامهها و قواعدی است که باید بر اساس آن همه زندگی خود را بسازیم.
بر این مبنا پیشفرض تدوین ساختار حکومت این است که اسلام به عنوان دین و یک مکتب کامل، در همه حوزهها و شئون زندگی، پاسخگوی نیازهای بشر است. این تعریف خاصی است که شهید صدر از اسلام به دست میدهد و ما باید آن را بپذیریم. متاسفانه به جز غیرمسلمانان، بسیاری از مسلمانان نیز به این تعریف اعتقادی ندارند و میگویند که باید علوم اسلامی را تا دوران ظهور امام زمان بایگانی کرد.
مفهوم دیگری که شهید صدر به معرفی و تبیین آن پرداخته «مسلمان» است. بر اساس منظومه فکری شهید صدر در جامعه اسلامی دو گونه مردم زندگی میکنند: مردمی که به ظاهر مسلمان هستند و یا مردمی که اعتقادی به اسلام ندارند، اما قوانین جامعه اسلامی را رعایت میکنند و این طیف دوم باید از تمام حقوقی که مسلمانان دارند، برخوردار شوند. در میان طیف اول اگر ارتداد کسی ثابت شد، اما صرفا به زبان و نه قلبی توبه کرد، حکومت با وجود علم به باور قلبی این شخص، باید توبه ظاهری او را قبول کند. اما این دو طیف اگر میخواهند مشاغل حکومتی داشته باشند باید احراز صلاحیت شوند، چرا که در سرنوشت مردم تاثیرگذارند.
مفهوم بعدی که شهید صدر به تعریف آن میپردازد «حکومت» است. ایشان حکومت را به سه دسته تقسیم میکند: نخست حکومتهای ضداسلام مانند کمونیستی، لیبرال سرمایهداری و ناسیونالیستی. دوم حکومتهایی هستند که مبنای فکری مشخصی ندارند و در واقع نوکر هستند. سومین نوع حکومت نیز حکومت اسلامی است.
به فتوای شهید صدر براندازی حکومتهای نوع اول به هر وسیلهای واجب است. فتوای شهید صدر درباره نوع دوم حکومتها نیز براندازی و یا اصلاح آنهاست. حاکم بسیاری از این حکومتها، شخص مسلمانی است که به ظاهر اعمال شرعی را نیز انجام میدهد، اما این کافی نیست، چرا که ساختار و دستگاه حکومت باید اسلامی باشد. در شکل سوم حکومت، یعنی حکومت اسلامی، حاکمان معصوم نیستند، اما میخواهند بر اساس مبانی اسلام و شرع مقدس قانونگذاری کنند.
به فتوای آیتالله صدر اطاعت از این حکومت واجب است. حتی اگر این حکومت اسلام را به درستی نمیشناسد وظیفه آحاد مردم است که به حاکمان آموزش دهند و امر به معروف و نهی از منکر را به جای آورند. به عبارتی در عین اطاعت از این حکومت، مکلف به آموزش هم هستیم.
شهید صدر حتی مشکلات بعدی حکومت اسلامی پس از شکل گیری آن را نیز پیشبینی کرد. به باور ایشان اگر مسئولین حکومت اسلامی تصمیمی را با حسن نیت گرفتند، اما برخی اشخاص با این تصمیم مخالف هستند و آن را درست نمیدانند، اگر نمیتوانند اشتباه حکومت را ثابت کنند، باید برای جلوگیری از هرجومرج تابع قانون باشند، اما اگر علم دارند که با عدم تبعیت از آن تصمیم حکومتی هرجومرجی نمیشود، اشخاص میتوانند به اجتهاد خود عمل کنند.
حال اگر حکومتی اسلامی است اما حاکمان و مدیران فاسد هستند و دروغ میگویند، بر عموم مسلمین واجب است که قدرت را از آنها گرفته و ضمن حفظ ساختار حکومت، مسئولیت را به کسان دیگری واگذار کنند. در این اوضاع اگر نمیتوان قدرت را از حاکمان فاسد گرفت، باید تا میتوان در کار آنها اخلال ایجاد کرد، البته باید مراقب بود تا این اخلال به جنگ داخلی و هرجؤمرج منجر نشود. اما غیر از این با هروسیلهای که میتوان باید جلوی مدیران فاسد را گرفت،چه با نوشتن و مانند آن و چه با سخنرانی و تحصن و ... . انسان مسلمان در این مسیر و برای این نهی از منکر باید هر کار مشروعی را انجام بدهد و اگر در مقابله با مدیران فاسد حتی به زندان هم بیفتد، اشکالی ندارد و باید اقدام کند.