نماوا، آیدا مصباحی و تجربه ای نو در عرصه فیلمسازی
پلتفرم های نمایش آنلاین که در یک دهه اخیر شکل گرفته و به مرور خود را در عرصه سرگرمی جا انداخته و مخاطبانی میلیونی پیدا کرده اند و آیدا مصباحی از تاثیر گذاران این حوزه به شمار می رود.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۰
پلتفرم های نمایش آنلاین که در یک دهه اخیر شکل گرفته و به مرور خود را در عرصه سرگرمی جا انداخته و مخاطبانی میلیونی پیدا کرده اند، بخش مهمی از موفقیت خود را مدیون ایده های نو و خلاقانه ای اهستند که توسط نیروهای جوان خویش طراحی و اجرا شده است.
ایده هایی که در سینما به ندرت برای آن جایی باز شده و تلویزیون نیز با رفتارهای محافظه کارانه همیشگی اش به کل از آن دور است. یکی از همین افراد خلاق و توانا آیدا مصباحی است که پس از سال ها تجربه در عرصه رسانه و روابط عمومی و تبلیغات به پلتفرم نماوا پیوسته و در سمت مدیر اجرایی کاملا تاثیرگذار نشان داده است. به ویژه در زمینه تولید سریال که در آن تنوع حرف اول و آخر را زده و آثار تولید شده همگی از یک سطح استاندارد کیفی متوسط رو به بالا نیز برخوردار هستند. پلتفرم ها تا دو سال پیش ایده ای برای تولید فیلم برای حضور در جشنواره های خارجی و اکران در سینماها نداشتند. تا اینکه نماوا برای نخستین بار دست به این کار زده و در همان قدم اول فیلم ستایش شده جنگ جهانی سوم به کارگردانی هومن سیدی را تهیه کرد. فیلمی که پس از نمایش موفق در جشنواره فیلم ونیز، به شکل ناجوانمردانه ای نسخه ای از آن به شکل قاچاق پخش شده و لطمه جبران ناپذیری به فیلم و فروش آن در اکران داخلی وارد کرد. مصباحی یکی از چهره های مهم و کلیدی پشت صحنه فیلم یاد شده است که نقش موثری در تولید فیلم داشته و به خوبی بر سختی های تولید آن فائق آمده است.
یکی از وسوسه های همیشگی فیلمسازان، پرداختن به پشت صحنه این هنر-صنعت است که می تواند به نوعی حدیث نفس هم به حساب بیاید. در سینمای ایران نیز به نمونه هایی در این باب با کیفیت های متفاوت برخورد می کنیم که شاخص ترین آنها دو فیلم با یک بلیط ساخته داریوش فرهنگ است. هومن سیدی به عنوان یکی از چهره های مستعد سینما که از بازیگری شروع کرده و در فیلمسازی گام های بلندی را به سمت بلوغ برداشته، در تازه ترین ساخته سینمایی خود با عنوان جنگ جهانی سوم که این روزها روی پرده سینماهای کشور است، تازه ترین نمونه سینمایی در این باب است که قصه پرکشش و جذاب خود را در بستر یاد شده روایت می کند.
سیدی که فیلمنامه جنگ جهانی سوم را همراه آرین وزیر دفتری و آزاد جعفریان نوشته، قصه خود را به دو بخش تقسیم کرده: اول داستان شکیب که به گروه فیلمبرداری گره خورده و فاجعه ای بزرگ برایش در این فضا رقم می خورد. دیگری قصه فیلمی در رابطه با جنگ جهانی دوم و فجایعی که هیتلر در جایی شبیه به اردوگاه آشویتس رقم می زند. اتصال این دو داستان به یکدیگر به شکلی که درام بهم نریخته و آشفتگی به وجود نیاید، نقطه قوت فیلمنامه فیلم به حساب می آید که با ریتمی ملایم پیش رفته و در پرده آخر تماشاگرانش را میخکوب می کند. در پرده میانی، نور بیشتری روی رابطه لادن و شکیب افتاده و روسپی بودن دختر جوان نقشی کلیدی در اتفاق های تلخ بعدی دارد. انتخاب شکیب به جای بازیگر نقش هیتلر که بیمار شده، عطف دیگر داستان است که قهرمان خود را در مسیر تحول قرار می دهد. عطف بعدی جایی است که لادن به شکیب پناه آورده و متعاقب آن، فرشید و سیفی هم دنبال او آمده و بابت آزاد کردن لادن صد میلیون تومان از شکیب باج می خواهند! این اتفاق کاملا قصه را به سمت و سوی تازه ای برده و قهرمان را با مانعی بزرگ مواجه می کند. ناپدید شدن لادن که جایی زیر دکور بزرگ خانه هیتلر مخفی شده، بار تنش حاکم بر فیلم را به شدت بالا برده و شکیب که عاشق اوست را به مرز جنون می کشد.
ایده قرار گرفتن شکیب در نقش هیتلر، در یک ربع پایانی جنگ جهانی سوم بسیار به کار آمده و قساوت قلب هیتلر را به شکیبی پیوند می زند که عشق معصومانه ای به دختر ناشنوا داشته و همه تنهایی اش را با او پر می کرده است. در عین حال سیدی رفتار بی رحمانه ای هم با آدم های پشت صحنه سینما به ویژه کارگردان داشته و بی رحمی هنر هفتم را به صورت تماشاگران خود می کوبد. او که فیلمش را خوب شروع کرده و با یک شیب ملایم به فصل پایانی رسانده، یک فینال حیرت انگیز و تکان دهنده را تدارک دیده که کاملا تماشاگر را تحت تاثیر قرار می دهد. در عین حال این پایان درخشان به اصطلاح از فیلم بیرون نزده و ساز جداگانه ای کوک نمی کند.
جنگ جهانی سوم از آن دسته فیلم هایی است که در گذر زمان نه تنها کیفیت خود را از دست نداده بلکه نور بیشتری روی وجوه برجسته آن تابیده و مخاطبان زیادی در سال های آینده پیدا خواهد کرد. فیلمی که بخش مهمی از تولیدش را مدیون جسارت و خوشفکری نماوا، مصباحی و دست اندرکاران است.