"مرگ ماهی"، مرگ بی‌صدای شاه ماهی
فیلم‌نامه‌ی "مرگ ماهی" گرچه ریتم مناسبی ندارد و گاهی به‌شدت دچار تکرار و ملال می‌شود‌، اما نکات ریزبینانه و جذابی دارد‌.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۱۸
 
"مرگ ماهی"، مرگ بی‌صدای شاه ماهی
 
مرگ همیشه برای سینما موضوع جذابی بوده‌، در همیشه تاریخ تصویر. بسیاری از فیلم‌های بزرگ تاریخ سینما از الگوی مشترک نمایش مرگی در ابتدا و بعد واکاوی زوایای این فقدان بهره برده‌اند‌. سینمای ما نیز از این مضمون بی‌اعتنا نگذشته و بارها دست‌مایه‌ی ساخت فیلم قرارش داده‌. نمونه‌ی اخیر این نوع آثار‌، فیلم تازه‌ی روح‌اله حجازی است‌، مرگ ماهی‌. فیلمی که انگار ادای دینی نه چندان پرشور به فیلم مادر ساخته‌ی جاودانه‌ی علی حاتمی هم هست.

روح‌اله حجازی که با مرگ ماهی سه‌گانه‌ی خود را با مضمون پیچیدگی روابط انسانی به پایان می‌رساند‌، در فیلم خود سراغ بررسی جمعی از اعضای یک خانواده رفته که در سوگ کوچ مادر دور هم جمع شده‌اند‌. اعضای خانواده به‌شکلی هوش‌مندانه به گونه‌ای انتخاب شده‌اند که هریک نمادی برای گروه و طیفی از جامعه‌ی ما باشند‌، سنت‌گراها و تجددگراها و میانه‌رو‌ها و تندرو‌ها. و در این میانه‌، لیلا که هم‌دم مادر بوده و تنها راوی حقایق داستان‌، خیلی زود در موضع متهم قرار می‌گیرد و بعد هم از داستان حذف می‌شود‌.

آدم‌هایی نامطمئن باقی می‌مانند که نه به خودشان اعتماد دارند و نه به هم‌دیگر‌. تنش کم‌کم اوج می‌‌گیرد و با دعوای بهرام و تهمینه درباره‌ی واقعه‌ای که بعدا معلوم می‌شود حقیقت ندارد به انفجار می‌رسد. شیوه‌ی رفتار آدم‌های یک خانواده که با داغی مشترک کنار هم جمع شده‌اند‌، شباهت غریبی به مردم وطن دارد وقتی درک نمی‌کنند که بدون به‌رسمیت شناختن حقوق دیگری‌، حریم شخصی نیز وجود ندارد‌. فیلم‌نامه‌نویس در تمام نیمه‌ی اول فیلم به‌صورت ضمنی وعده می‌دهد که با رسیدن رامین (برادر دور از وطن خانواده) تمام مشکلات مرتفع می‌شود‌، اما عملا با ورود او هم گره‌ای باز نمی‌شود و واقعه‌ی دورافتادگی و عدم درک متقابل با قدرت و شدت بر روان اعضای خانواده می‌تازد.

فیلم‌نامه‌ی "مرگ ماهی" گرچه ریتم مناسبی ندارد و گاهی به‌شدت دچار تکرار و ملال می‌شود‌، اما نکات ریزبینانه و جذابی دارد‌. شیوه‌ی پردازش رابطه‌ی برادر بزرگ خانواده با همسر و دخترش‌، پنهان‌کاری درباره‌ی گذشته‌ی لیلا و ایجاد سئوال‌های متوالی‌، شخصیت‌ردازی زیرکانه و حداقلی شخصیت‌های فرعی از جمله دو داماد خانواده و اشاراتی مختصر اما کوبنده و رسا به گذشته‌ی ‌بهرام از جمله ویژگی‌های این فیلم‌نامه‌اند‌.

 اما ضعف بزرگ فیلم‌نامه کم‌حجم بودن ایده و نیز تکرار خسته‌کننده‌ی اطلاعات است‌. بسیاری از اطلاعاتی که در دیالوگ‌ها گفته می‌شود را مخاطب پیش‌تر در تصاویر دیده‌است‌، و برخی اطلاعات ضروری نیز به بیننده داده نمی‌شود و داستان گنگ می‌ماند‌. ریتم داستان در دقایقی طولانی افت می‌کند‌، شخصیت‌های حاشیه‌ای از جمله بچه‌ها فاقد کارکرد مناسب‌اند‌، سکوت آدم‌ها بی‌منطق است و داستان فاقد بزنگاه‌هایی است که ذهن مخاطب را درگیر کند و او را نسبت به ادامه‌ی قصه کنج‌کاو.

اما کمی از فیلم‌نامه که فاصله بگیریم‌، باید به درخشش روح‌اله حجازی در قامت یک کارگردان فن سالار‌، باهوش و سینمابلد اشاره کنیم‌. شیوه‌ی دکوپاژ فوق‌العاده او و توانایی حیرت‌انگیزش در فیلم ساختن در تک لوکیشن‌ها، این‌بار به اوج رسیده و پختگی و مهارت فنی او کاملا نمایان است‌. ترکیب ذهن خلاق حجازی با توانایی شگفت‌انگیز نابغه‌ای مثل محمود کلاری‌، ضیافتی دل‌چسب از نما و رنگ و نور به‌وجود آورده‌، قاب‌هایی گاه کم‌یاب و ماندگار‌.

حجازی در معرفی شخصیت‌ها با استفاده از تغییر اندازه‌ی نما عالی عمل می‌کند‌، و بدون افتادن در دام فرم‌گرایی افراطی موفق می‌شود لذت بصری حداکثری را به بیننده هدیه کند‌. او در هدایت بازیگران خود نیز موفق عمل کرده و اگر از برخی لحظه‌های از دست‌رفته بگذریم‌، تقریبا موفق‌شده بازی‌هایی یک‌دست‌، متناسب و هوش‌مندانه از بازیگران بگیرد‌. حجازی یکی از مهم‌ترین کارگردان‌های نسل تازه‌ی سینمای ماست، کارگردانی باهوش که حتی فیلم‌های متوسطش از استانداردهای لازم برای سینمایی‌بودن برخوردارند.

به‌رسم معمول، آثار حجازی‌ ویترین بازیگری در فیلم "مرگ ماهی" هم پروپیمان است‌. اگر از بازی نامناسب و به‌شدت اغراق‌آمیز نیکی کریمی بگذریم، بقیه‌ی بازیگران تقریبا موفق شده‌اند نقش‌های خود را به اوج پختگی برسانند‌. بازی ساده‌، مناسب و بی‌ادای بهرنگ علوی در کنار حسام محمودی که همیشه می‌تواند با ریزه‌کاری‌های ساده به نقش خود رنگ‌و‌بویی متفاوت ببخشد، میمیک عالی طناز طباطبایی که حس‌های متفاوت شخصیت را به‌شکلی درخشان منتقل می‌کند و حضور گیرا و درخشان ریما رامین فر (البته در نقشی نسبتا تکراری) سبب می‌شود بازیگری را از نقاط قوت فیلم بدانیم. بابک کریمی مثل همیشه حرفه‌ای و پخته بازی می‌کند و نقشی بکر و سخت را به سادگی و با مهارتی قابل تحسین بدل به یک شخصیت ملموس می‌کند‌، و علی مصفا هم هم‌چنان یک سروگردن از سطح بازیگری در سینمای ایران بالاتر است‌. مصفا به روال تمام آثاری که در آن حضور دارد عملا با حضور خود فضا را به‌نفع خود تغییر می‌دهد‌. بازی مناسب پانته آ‌بهرام در نقشی که در فیلم‌نامه پرداخت مناسبی ندارد‌، یکی دیگر از نقاط قوت بازیگری فیلم است‌ و به این‌ها‌، حضور کوتاه اما فوق‌العاده‌ی بابک حمیدیان را هم بی‌افزایید.

"مرگ ماهی" فیلم درخشانی نیست‌، فیلم مهمی هم نیست‌. اما در وانفسای هجمه‌ی فیلم‌های خسته‌کننده و آزارنده و در کنار فیلم‌هایی که با ایده‌های تلویزیونی یا فیلم کوتاهی ساخته می‌شوند‌، "مرگ ماهی" لااقل فیلمی است با عمق و استانداردهای مناسب‌. یک فیلم هوش‌مندانه که اگر فیلم‌نامه‌ی پخته‌تری داشت‌، بدون تردید می‌توانست یک اثر اجتماعی مدرن و بسیار خاص باشد. همین نسخه‌ی فعلی هم اثری قابل اعتناست‌، با ویژگی‌های ساختاری قابل قبول. با "مرگ ماهی‌"، روح‌اله حجازی نام خود را در جمع کارگردان‌هایی تثبیت می‌کند که باید منتظر فیلم‌های بعدی‌شان بمانیم.
کد مطلب: 2483